loading...
جدیدترین عکس های س.ک.س.ی بازیگران زن se x
saeid بازدید : 189 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)

سوپراستارهای سینمای ایران در اردیبهشت سال 90 به سفر معنوی حج رفتند. محمدرضا گلزار,داریوش فرضیایی,حسام نواب صفوی,مسلم آقاجانزاده,الهام حمیدی و محمدرضا شریفی نیا و الناز شاکردوست از جمله بازیگران مشهوری بودند که به سفر حج مشرف شدند.

شریفی نیا,سوپراستارهای مشهور,تصاویر بازیگران

تیپ متفاوت مهناز افشار و محمدرضا گلزار تصاویر


شریفی نیا,سوپراستارهای مشهور,تصاویر بازیگران

تیپ متفاوت مهناز افشار و محمدرضا گلزار تصاویر



شریفی نیا,سوپراستارهای مشهور,تصاویر بازیگران

تیپ متفاوت مهناز افشار و محمدرضا گلزار تصاویر



شریفی نیا,سوپراستارهای مشهور,تصاویر بازیگران

تیپ متفاوت مهناز افشار و محمدرضا گلزار تصاویر



شریفی نیا,سوپراستارهای مشهور,تصاویر بازیگران

تیپ متفاوت مهناز افشار و محمدرضا گلزار تصاویر


سفر دیگری که بازیگران به خانه خدا داشتند در مهرماه 91 بود که با حاشیه های بسیاری نیز همراه بود.

تینا آخوندتبار، لعیا زنگنه، سحر قریشی، رزیتا غفاری، شهرزاد کمال زاده، سمانه پاکدل، زهرا عاملی، ماه چهره خلیلی و مادر مهناز افشار از مسافران حج در مهرماه 1391 بودند.

مهناز افشار در سالن حجاج فرودگاه مهرآباد مشاهده می کنید.

شریفی نیا,سوپراستارهای مشهور,تصاویر بازیگران

تیپ متفاوت مهناز افشار و محمدرضا گلزار تصاویر



شریفی نیا,سوپراستارهای مشهور,تصاویر بازیگران

تیپ متفاوت مهناز افشار و محمدرضا گلزار تصاویر



khabareno.com

saeid بازدید : 121 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)

پولاد کیمیایی
 
▪ نام و نام خانوادگی : پولاد کیمیایی
▪ سال تولد : ۱۳۵۹
▪ محل تولد : تهران

بیوگرافی بازیگران و هنرپیشه ها,هنرپیشه مرد,هنرپیشه زن

زندگینامه پولاد کیمیایی

پولاد کیمیایی فرزند مسعود کیمیایی و گیتی پاشایی (آهنگساز) است .
مدرک تحصیلی او دیپلم است .
شروع فعالیت سینمایی او با فیلم " سرب " (مسعود کیمیایی) به عنوان بازیگر در سال ۱۳۶۷ بود .
با حضور در فیلم " تجارت " ساخته پدرش ، از آلمان به ایران آمد و در ایران ماند و در فیلم های پدرش در نقش های دوم ظاهر شد .
در " اعتراض " گوشه هایی از توانایی هایش را نشان داد اما در فیلم " حکم " عالی بازی کرد و از همه بازیگران قدرتمند فیلم ، بهتر ظاهر شد.
بهترین کار او را می توان سریال "مرگ تدریجی یک رویا " دانست که پولاد در آن با گریمی خاص و نقشی متفاوت ظاهر شده است .
● بخشی از فیلم شناسی :
▪ سرب ( مسعود کیمیایی، ۱۳۶۶)
▪ تجارت (مسعود کیمیایی، ۱۳۷۳)
▪ سلطان (مسعود کیمیایی، ۱۳۷۵)
▪ فریاد (مسعود کیمیایی، ۱۳۷۷)
▪ اعتراض (مسعود کیمیایی، ۱۳۷۸)
▪ شمعی در باد (پوران درخشنده، ۱۳۸۲)
▪ سربازهای جمعه (مسعود کیمیایی، ۱۳۸۲)
▪ حکم (مسعود کیمیایی، ۱۳۸۳)
▪ صحنه جرم ورود ممنوع (ابراهیم شیبانی، ۱۳۸۴)
▪ رئیس (مسعود کیمیایی، ۱۳۸۵)
 

saeid بازدید : 108 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)

زندگینامه کیهان ملکی 
 
جنسیت: مرد
تولد و وفات: (1347 - ... ) ...

هنرپیشه,بازیگر,سینما

زندگینامه کیهان ملکی

محل تولد: ایران - تهران - تهران
شهرت علمی و فرهنگی: بازیگر
فارغ التحصیل تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی.

با جنگ 39 شناخته شد. هرچند که قبل از آن در فیلم سینمائی آروزهای بزرگ بازی کرده بود. اما با مجموعه تلویزیونی روزگار جوانی بود که محبوب شد و با مجموعه همسایه توانائی‌هایش را به رخ همگان کشید. او در سینما هم موفق بود. در معجزه خنده بازی زیبائی ارائه داد و بازی‌اش در فیلم مرد بارانی نظرات متفاوتی را برانگیخت.

آرزوی بزرگ (1373)
نوروز 73 (جنگ تلویزیونی، 1372)
جنگ 39 (1373)
مصائب عاشق فقیر (1374)
معجزه خنده (1375)
پهلوانان نمی‌میرند (مجموعه تلویزیونی، 1376)
هوای تازه (مجموعه تلویزیونی، 1376)
سبز زخمی (مجموعه تلویزیونی، 1376)
روزگار جوانی (مجموعه تلویزیونی، 1377)
مرد بارانی (1378)
همسفر (مجموعه تلویزیونی، 1379)
کلبه سپید (مجموعه تلویزیونی، 1379)
همسایه‌ها (مجموعه تلویزیونی، 1379)
بچه‌های شط (فقط بازیگردان، 1379)
مانی و ندا (1380) 

منبع:ویستا

saeid بازدید : 113 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)

زندگینامه کیانو ریوز 
 
کیانو ریوز بازیگر آثاری چون «کنستانتین» و «وکیل مدافع شیطان» در پروژه سینمایی جدید کمپانی «فاکس قرن بیستم» با عنوان «کابوی بیباپ» نقش‌آفرینی می‌کند. این فیلم براساس یک سریال تلویزیونی انیمیشن ژاپنی با همین عنوان برای نمایش در سینما، آماده می‌شود...

هنرپیشه,بازیگر,سینما

زندگینامه کیانو ریوز

 فیلم «کابوی بیباپ» به ماجراهای یک سفر فضایی در حوالی سال‌های ۲۰۷۱ میلادی می‌پردازد.
فیلمنامه این پروژه سینمایی توسط «پیتر کریگ» به نگارش در می‌آید.علاوه بر «فاکس قرن بیستم»، شرکت فیلمسازی «تری آرتز» نیز بخشی از تهیه و تولید «کابوی بیباپ» را برعهده دارد. شرکت فاکس قرن بیستم در دوماه گذشته با اکران جدید‌ترین فیلمش «روزی که زمین ازحرکت باز ایستاد» با بازی «کیانو ریوز» به‌عنوان یکی از تولید‌کنندگان بزرگ فیلم همچنان مطرح است. 
 
منبع:ویستا

saeid بازدید : 115 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)

زندگینامه کن لوچ 
 
کن لوچ متولد هفدهم ژوئن ۱۹۳۶ در وارویک شایر بریتانیا در ابتدا به آکسفورد رفت تا حقوق بخواند اما در عوض مجذوب بازیگری شد و عضو کلوب تئاتر تجربی همانجا شد. او بازیگری را در تئاتر آغاز کرد ...

هنرپیشه,بازیگر,سینما

زندگینامه کن لوچ

اما بعد با پیوستن به BBCدر سال ۱۹۶۱ کارگردانی را تجربه کرد و همکاری او با تهیه کننده ای به نام تونی گارنت به خلق مجموعه ای از مستندهای دراماتیک برای BBC انجامید. یکی از این اپیزودها تحت عنوان کتی به خانه بیا که در سال ۱۹۶۵ تولید شد مشکل بی خانمانی شهروندان و سطح رفاه مردم بریتانیا را هدف قرار داد. «کتی به خانه بیا» به عنوان یکی از جنجالی ترین فیلمهایی که توسط BBC تولید شد به تغییراتی بنیادین در قانون و اساسنامه این کشور در ارتباط با افراد بی خانمان انجامید.
لوچ در سال ۱۹۶۸ با فیلم «گاو بیچاره» اولین فیلم بلند خود را کارگردانی کرد. این فیلم در باره دزد خرده پایی که به زندان فرستاده می شود رئالیسم گزنده را برای به تصویرکشیدن مشقاتی که همسر این زندانی با آن مواجه می شود به کار گرفت و دریچه ای به دنیای فیلمسازی لوچ گشود. دومین فیلم موفق او با نام « kes» که در سال ۱۹۷۰ ساخته شد به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای بریتانیا شناخته شده است. داستان تکان دهنده پسر جوانی که از مدرسه بیزار است و با خانواده اش مشکل دارد اما با یافتن یک دلیجه (شاهین کوچک) و دست آموز کردن آن زندگی اش زیر و رو می شود تجربه ای متفاوت برای این فیلمساز واقعیت گرا بود. متأسفانه به دنبال موفقیت فیلم « kes» حرفه فیلمسازی لوچ به واسطه توزیع ضعیف فیلم هایش و امتناع او از نمایش برخی فیلمهای تلویزیونی اش دچار فراز و نشیب شد با این حال در دهه ۱۹۹۰ رنسانسی در حرفه فیلمسازی او به وجود آمد و فیلمهای منتقد پسند او یکی پس از دیگری به بازار آمدند. «Hidden Agenda»، تریلری سیاسی که در ایرلند شمالی اتفاق می افتد از سوی محافظه کاران به خاطر موضع شدیداً چپ گرایانه اش مورد انتقاد قرار گرفت اما جایزه هیأت داوران کن را دریافت کرد و یکی از معدود فیلمهای چپ گرایانه ضد استالینیستی بود که مورد توجه عوام قرار گرفت. فیلمهای بعدی او«۱۹۹۱ وRiffRaff » (۱۹۹۳) نیز هردو با نگاهی طنز سیاستهای طبقه کارگری و مشقات و تلاشهای آنان را نشانه گرفته بودند و در کن جوایزی نصیب خود کردند.
فیلم بعدی لوچ «ladybird,ladybird» (۱۹۹۴) یکی از تحسین برانگیزترین فیلم های او بود. داستان تکان دهنده مادری مطلقه که سعی می کند حضانت فرزندانش را به دست بگیرد انتقادی گزنده از نظام خدمات اجتماعی بریتانیا و برخورد این کشور با مستمندان بود. این فیلم جوایز برتر جشنواره فیلم برلین را به دست آورد و افتخارات سینمایی دیگری را نیز نصیب خود کرد.
«سرزمین و آزادی » (۱۹۹۵) و «ترانه کارلا » (۱۹۹۶) دو فیلم کمتر درخشان کارنامه حرفه ای لوچ بودند اگرچه باید گفت که در هردو این فیلم لوچ کارگردانی بازیگرانش را به نحو احسنی انجام داد و آنها بازی درخشانی از خود ارائه دادند. این بازی قوی به نقطه قوتی برای فیلم بعدی او «نام من جو است» (۱۹۹۸) مبدل شد. پیتر مولان برای بازی در نقش شخصیتی به نام جو که بیکار است و سعی دارد در یکی از بدترین محله های گلاسکو زندگی بخور و نمیری برای خود دست و پا کند جایزه بهترین بازیگر مرد کن را به دست آورد. پس از این فیلم دو فیلم «نان ورزها» (۲۰۰۰) و «شانزده سالگی شیرین» (۲۰۰۲) موفقیتی نسبی برای لوچ به ارمغان آوردند . «بادی که بارلی را تکان داد» جدیدترین فیلم لوچ نیز در جشنواره کن امسال نخل طلای بهترین فیلم را از آن خود کرد و لوچ را بیش از پیش به عنوان یک فیلمساز مستعد به جهانیان معرفی کرد.
برای کارگردانی که اغلب به دو برچسب «سوسیال رئالیست» نواخته می شود ساخت فیلمی که تاریخ امپریالیستی بریتانیا را به زیر سؤال می برد و در حقیقت گوشه و کنایه ای به سیاستهای استعماری و جنگ افروزی دولتهای ابرقدرت امروزی است کارنامه حرفه ای او را به زیر ذره بین منتقدان سینمایی و مطبوعات برده است. فیلم مناقشه برانگیز «بادی که در مرغزار می پیچد» در دهه ۱۹۲۰ به وقوع می پیوندد و شرح وقایعی است که به استقلال ایرلند و شکل گیری ایرلند شمالی منجر شد اما در پس این پوسته ظاهری و فیلمنامه حماسی «لوچ» دوربین سیاسی خود را بر روی اتفاقات و برگ هایی از تاریخ متمرکز کرده که در بریتانیا و حتی آن سوی مرزها کمتر از آن حرفی زده می شود اما همچنان پس از گذشت همه این سالها زخم کهنه ای برای بسیاری از شهروندان ایرلندی است.
لوچ پس از تصاحب نخل طلای کن امسال برای این فیلم به خیانت و وطن فروشی متهم شد و برای او که یک فیلمساز بریتانیایی است توجیه منطقی این فیلم انعکاس تداوم اشغالگری ها نه در ایرلند امروزی بلکه در اقصی نقاط جهان همچون عراق است. او در مصاحبه ای گفته بود: «ایده ساخت این فیلم بیش از یک دهه با من بوده و فکر می کنم موضوع این فیلم چیزی نیست که برای دنیای امروزی کهنه شده باشد. همیشه یک ارتش اشغالگر در جایی وجود دارد و در مقابل آنها نیز مردم رنج دیده ای هستند که می خواهند استقلال و دموکراسی خود را به دست آورند. در حال حاضر این اشغالگری در عراق هست».
جشنواره ها اثر جدید کن لوچ را فیلمی جسورانه که اشغالگری ها و تجاوزات حکومت امپریالیستی بریتانیا را به تصویر می کشد توصیف کرده اند و این در حالی است که برای مطبوعات این کشور پیروزی لوچ در کن و اعتبار او در هالیوود به عنوان یک فیلمساز افشاگر انگلیسی گران تمام شده است.
کن لوچ در مصاحبه ای دیگر در مورد نگاه مغرضانه بریتانیایی ها و مطبوعات این کشور به این فیلم گفت: «واکنش راستی ها خیلی منفی و طغیانگر بود.» دیلی میل نوشت: «چرا این مرد آنقدر از کشورش نفرت دارد؟ تایمز مرا با لنی ریفشهال که مبلغ نازیها بود مقایسه کرده است. چنین واکنش هایی واقعاً بی رحمانه و ادعای آنها کذب و از سر اغماض است. پس معلوم می شود آنها را دلخور کرده ایم و این بدین خاطر است که آنها نمی توانند تحمل کنند که کسی سلطه و حکومت بریتانیا را به زیر سؤال ببرد.»
لوچ با آگاهی از شهرت جهانی اش حتی اگر این شهرت بواسطه ساخت آثار افشاگرانه به دست آمده باشد همچنان به آرمانهای کهنه خود پای بند است.
او گفته است: «ما وظیفه داریم اشتباهات و وحشی گری های رهبرانمان را چه در گذشته و چه در حال به زیر سؤال ببریم».
« بادی که در مرغزار می پیچد» فیلمی درباره تلاشهای مردمی است که برای استقلال ایرلند مبارزه می کنند و از هر لحاظ می توان این اثر را به شاهکار سینمایی لوچ درباره جنگ داخلی اسپانیا «سرزمین و آزادی» تشبیه کرد اما به جای خورشید و غبار اسپانیا لوکیشن این فیلم در حومه های سرسبز و مه آلود کانتی کورک واقع شده است. همچون سایر فیلم های لوچ باید تا چند دقیقه اول گوشها را تیز کرد تا به لهجه محلی و ایرلندی که آرام و نجواگونه هستند عادت کنیم. فیلم در سال ۱۹۲۰ اتفاق می افتد؛ دو سال پس از آنکه ملی گرایان ایرلند اکثریت آرا را در پارلمان جدید ایرلند به دست می آورند اما تنها مشکل در اینجاست که برای دولت بریتانیا چنین چیزی غیرقابل قبول است و در نتیجه قوای بیشتری به ایرلند می فرستاد تا حاکمیت اش را تقویت کند. «بادی که بارلی را تکان داد» خشونت و وحشی گری های جنگ را از هر دو منظربه تصویر می کشد و نشان می دهد که چگونه مردم به جنگیدن با یک ارتش اشغالگر خارجی سوق داده می شوند و چرا چنین تعهد بزرگی در صورت رخ ندادن تغییرات بنیادی بی حاصل است. فیلم با سربازان بریتانیایی شروع می شود که به یک خانه رعیتی حمله می کنند. به عقیده مردم ایرلند در رفتار این سربازان که به وحشی گری معروف بودند شکی نیست و شاید توجیه این وحشی گری این باشد که آنها از هیچ گونه حمایت محلی برخوردار نبودند و هیچ کس نمی توانست حضور آنها را در ایرلند تحمل کند.
مردم عادی مهره اصلی جنبش ایرلند شمالی علیه اشغالگری بریتانیا را تشکیل می دهند و از همین رو فیلم لوچ قطعاً با انتقاد شدید تجدیدنظر طلبان و مورخانی مواجه خواهند شد که مدعی هستند مبارزات ایرلند یک جنبش ملی برای استقلال ملی نبود. کن لوچ معتقد است: «در پایان فکر می کنم شعار «اگر عدالت نباشد از صلح هم خبری نیست» درست باشد. باید آن لحظه سرنوشت ساز را بپذیرید ؛ وقتی ایرلند به استقلال کامل دست یافت، وقتی مردم همه یکپارچه برای استقلال رأی دادند و بریتانیایی ها حاضر نبودند این استقلال و دموکراسی را به آنها تفویض کنند. در نتیجه ارتش اشغالگر خود را فرستادند،جمعیت بسیاری را مورد خشونت قرار دادند و سپس نهضت مقاومت شکل گرفت. ما باید همه این حقایق تاریخی را بپذیریم و عمق فجایع را ببینیم اما آنها (بریتانیایی ها) سعی می کنند حقایق را طور دیگر جلوه بدهند یا آن را بپوشانند و برای ۸۰ سال این کار مشکلی را حل نکرده است.
موضوع دیگری که در این فیلم به کرات از آن یاد می شود وفور حمایتهای محلی و داخلی است که بدون آن هیچ جنبش چریکی ای پا نمی گرفت. زنان در خط مقدم حامل پیام و گاه اسلحه هستند. خانه های سر مزرعه پایگاهی برای آذوقه و استراحت سربازان ارتش جمهوری خواه ایرلند بودند. اتحادیه های صنفی هم با یکدیگر متحد بودند و از جابه جایی سربازان بریتانیایی و رساندن تجهیزات به آنان امتناع می ورزیدند.
اگرچه در این فیلم صحنه خشونت آمیز به وفور یافت می شوند اما برخلاف آثار هالیوودی هیچیک از این خشونت ها با شکوه و مقدس جلوه داده نمی شوند.
در صحنه ای از فیلم فعالان محلی متوجه می شوند چه کسی به آنها خیانت کرده: کریس.
فرمان کشتن او صادر می شود بسیاری از اعضای گروه مخالف کشتن یک فرد جوان هستند اما سرانجام یک نفر به خود جرأت پرسیدن یک سؤال را می دهد: متأسفم این جنگ است. ما اینجا چه می کنیم این یک جنگ است!
با پایان گرفتن فیلم حضور ارتش بریتانیا در عراق امروزی بیش از پیش در ذهن هر تماشاگر تداعی می شود و لوچ خود به آن اعتراف می کند. او می گوید: «فکر می کنم آنچه در ایرلند اتفاق افتاد داستان کلاسیک نبرد برای استقلال و برقراری دموکراسی و مقابله با ارتش اشغالگر است. همچنین مبارزه ای بود برای کشوری که ساختار اجتماعی جدیدی داشت. ارتش بریتانیا در سال ۲۱ ـ ۱۹۲۰ در ایرلند همان کاری را کرد که امروزه ارتش های اشغالگر در سرتا سر جهان انجام می دهند و آن اتخاذ رفتاری نژادپرستانه در برابر مردمی است که به آنها حمله می کنند و کشورشان را اشغال می کنند. این ارتش ها خانه های مردم را خراب می کنند، با آنان با خشونت رفتار می کنند.
و در یک کلام آنها را سرکوب می کنند. در عراق این دقیقاً همان کاری است که ارتش بریتانیا انجام می دهد. علی رغم تمام مشقاتی که در دستیابی به استقلال به تصویر کشیده می شود این حقیقت همچنان وجود دارد که بریتانیا خود را از خاک ایرلند عقب کشید و در همین باریکه ای از امید هست.» 

منبع:ویستا

saeid بازدید : 113 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)

زندگینامه کلینت ایستوود 
 
کلینت ایستوود در ۳۱ مه سال ۱۹۳۰ در سان فرانسیسکو ایالت کالیفرنیای آمریکا متولد شد
این بازیگر، کارگردان و تهیه‌کننده برنده چندین جایزه اسکار است...

هنرپیشه,بازیگر,سینما

زندگینامه کلینت ایستوود

 پدر او سنیور کلینت ایستوود هلندی‌تبار و مادرش مارگارت راث رانر اسکاتلندی‌‌تبار است.
وی در سمت کارگردانی فیلم‌های فوق‌العاده‌ای ساخته است که هر کدام بیانگر حقایقی تلخ از دنیای بدون نقص اطراف ما می‌باشد. یکی از این فیلم‌ها رود میستیک است که در آن بازیگرانی چون شان پن و تیم رابینز بازی کردند و جوایزی نیز برای بازی در این فیلم دریافت کرده‌اند.
کلینت‌ ایستوود مسن‌ترین‌ فیلمسازی‌ است‌ که‌ در تاریخ‌ اسکار جایزه‌ بهترین‌ فیلم‌ را از آن‌ خود کرده‌ است‌. او تاکنون‌ چندین‌‌بار به‌ عنوان‌ بهترین‌ هنرپیشه‌مرد نقش‌ اصلی‌ و بهترین‌ هنرپیشه‌ مرد نقش‌ مکمل‌ جوایز زیادی‌ دریافت‌ کرده‌ است. وی همیشه‌ نقش‌ محوری‌ را در فیلم‌ها داشته‌است‌.
وی در جایگاه‌کارگردانی‌ در سال‌ ۱۹۹۲ باساختن‌ فیلم‌ نابخشوده‌ و در سال‌ ۲۰۰۴ با عزیز میلیون‌ دلاری به بزرگترین‌ موفقیت خود که کسب جایزه ‌اسکار بهترین‌ کارگردانی‌ و بهترین‌ تهیه‌‌کنندگی است‌ دست یافت. آکادمی‌ اسکار در سال‌ ۱۹۹۵ با دادن‌ اسکاری‌ دیگر به‌ او برای‌ کار تهیه‌ کنندگی‌ از او تشکر کرد.
● از افتخارات کلینت‌ ایستوود:
▪ دستیابی به ۵ عنوان ‌محبوب‌ترین‌ بازیگر در طول‌ تاریخ‌
▪ جایگاه‌ دوم‌ در مجله‌ امپایر انگلیس در بین‌ ۱۰۰ ستاره‌ هالیوود
▪ دریافت مدال‌ افتخار از سوی‌ انجمن‌ جان‌اف‌ کندی‌ در سال‌ ۲۰۰۰
▪ دریافت ۲ جایزه اسکار کارگردانی
● از آثار هنری کلینت‌ ایستوود:
▪ هنگ‌ جانبازان
▪ هیچ‌ وقت‌ خداحافظی‌نکن
▪ فرار از آلکاتراز
▪ جوکید
▪ کادیلاک‌ صورتی
▪ نابخشوده
▪ در خط آتش
▪ جهان‌ کامل
▪ قدرت‌مطلق
▪ جنایت‌ واقعی
▪ کابوهای‌ فضایی
▪ عزیز میلیون‌ دلاری 

منبع:ویستا

saeid بازدید : 119 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)
شاهرخ استخری,بیوگرافی شاهرخ استخری,بیوگرافی

بیوگرافی شاهرخ استخری تصاویر جدید




شاهرخ استخری فارغ التحصیل مهندسی صنایع می باشد. او فرزند اول خانواده است و ۲ خواهر کوچک تر از خودش دارد. خواهرش که یکسال از او کوچک تر است فوق‌لیسانس تغذیه دارد و برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته است و خواهر کوچک ترش هم به هنر علاقه دارد. شاهرخ استخری تا سوم دبستان، ساکن بلوار کشاورز بوده است و از آن به بعد در شهرک غرب زندگی می کند. سوم دبستان را در مدرسه ۱۵ خرداد و دوره راهنمایی‌اش را در مدرسه آزادی و دوران دبیرستان اش را در فجر دانش تحصیل کرده است.


شاهرخ استخری,بیوگرافی شاهرخ استخری,بیوگرافی

بیوگرافی شاهرخ استخری تصاویر جدید



وی از خدمت سربازی معاف شده است چون پدرش ۸ سال در منطقه جنگی خارک مشغول به کار بوده است. فامیلی استخری از شهری در استان فارس که اصالت پدری اش به آن منطقه برمی‌گردد، می آید. البته در حال حاضر آنجا دیگر شهر نیست و بیشتر زمین‌های زراعی، آن محدوده را احاطه کرده است.

شاهرخ استخری,بیوگرافی شاهرخ استخری,بیوگرافی

بیوگرافی شاهرخ استخری تصاویر جدید




زندگی حرفه ای
شاهرخ استخری پس از اتمام تحصیلات آکادمیک خود با حضور در تئاتر اسب ها به کارگردانی محمد رحمانیان در سال ۸۲-۱۳۸۱ گام بر عرصه ی هنــر نهاد و سپس یک دوره ی بازیگری زیر نظر مهتاب نصیرپور و پیام دهکردی و هدایت هاشمی گذراند. وی با تله فیلم "تلــخون” ساخته علیرضا امینی به طور حرفه ای وارد عرصه بازیگری شد و پله به پله از "پریدخت” گرفته تا "مثل هیچ کس” و سپس "ماه عســل” و نقطه ی عطف همه ی فعالیتهایش که سریال "دل نوازان” است و بعد از آن "فاصله‌ها” جایگاه خویش را در میان مخاطبانش یافت.

شاهرخ استخری,بیوگرافی شاهرخ استخری,بیوگرافی

بیوگرافی شاهرخ استخری تصاویر جدید



استخری در سریال "دل نوازان” ساخته پیشین حسین سهیلی زاده ایفاگر نقش بهزاد بود و این آشنایی سبب شد تا در سریال "فاصله‌ها”، نقش سعید را بازی کند. او می‌گوید: مسیر هنری ام با بازی در سریال "دل نوازان” تغییر کرد. البته ورودم به دنیای بازیگری را مدیون علیرضا امینی هستم.
شاهرخ استخری,بیوگرافی شاهرخ استخری,بیوگرافی

بیوگرافی شاهرخ استخری تصاویر جدید



شاهرخ استخری,بیوگرافی شاهرخ استخری,بیوگرافی

بیوگرافی شاهرخ استخری تصاویر جدید



khabareno.com

saeid بازدید : 144 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)

بهزاد خداویسی
 
جنسیت: مرد
تولد و وفات: (1344 - ... )
محل تولد: ایران - تهران - تهران
شهرت علمی و فرهنگی: بازیگر

بیوگرافی بازیگران و هنرپیشه ها,هنرپیشه مرد,هنرپیشه زن

زندگینامه بهزاد خداویسی

لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران. فوق لیسانس تهیه و تولید. مدتی را در واحد گریم مرکز هنرهای نمایشی به‌عنوان چهره پرداز همکاری کرد.

با اینکه فعالیت هنری‌اش را از سینما شروع کرد اما در تلویزیون موفق‌تر بود. شاید مهمترین بازی سینمائی‌اش که ماندگار شد در فیلم ضیافت به کارگردانی مسعود کیمیائی بود.

تحفه‌ها (1366)
در جستجوی قهرمان (1368)
مجسمه (1371)
دره هزار فانوس (1372)
من زمین را دوست دارم (1372)
عصیان (1373)
علاءالدین و چراغ جادو (مجموعه تلویزیونی، 1373)
بانی چاو (1374)
ضیافت (1374)
سوخته دلان (مجموعه تلویزیونی، 1374)
ناگفته‌ها (مجموعه تلویزیونی، 1375)
مدرسه مادربزرگ‌ها (مجموعه تلویزیونی، 1375)
سرنخ (مجموعه تلویزیونی، 1375)
غریبانه (1376)
یاد سبز لک لک‌ها (به نمایش درنیامده، 1376)
آشوبگران (1376)
ایران سرای من است (1377)
روزگار جوانی (مجموعه تلویزیونی، 1378)
آی آدم‌ها (مجموعه تلویزیونی، 1379)
جوانی (مجموعه تلویزیونی، 1380) 

saeid بازدید : 126 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)

تام‌ هنکس‌ پسر فقیری‌ که‌ ستاره‌ هالیوود شد
 
(تام‌ هنکس‌) یکی‌ از معروف‌ترین‌ وگران‌قیمت‌ترین‌ هنرپیشه‌های‌ هالیوودی‌ به‌ شمارمی‌رود.

بیوگرافی بازیگران و هنرپیشه ها,هنرپیشه مرد,هنرپیشه زن

زندگینامه تام هنکس ستاره هالیوود

این بازیگر با قیافه‌ معصوم‌، هیکلی‌متناسب‌ توانسته‌ خود را در دل‌ کارگردانان‌ مشهورهالیوود جا کند و چندین‌ بار جوایز اسکار را از آن‌خود کند. در این‌ مقاله‌ اشاره‌ای‌ به‌ زندگی‌شخصی‌ و هنری‌ این‌ هنرپیشه‌ مطرح‌ سینمای‌هالیوود خواهیم‌ داشت‌:
(توماس‌ جی‌ هنکس‌) در ۹ جولای‌ ۱۹۵۶در منطقه‌ (کنکورد) کالیفرنیا چشم‌ به‌ جهان‌ گشود.پدرش‌ یک‌ شیرینی‌ فروش‌ دوره‌گرد بود و از این‌رو هر سال‌ به‌ منطقه‌ای‌ نقل‌ مکان‌ می‌کرد تامشتریان‌ بیشتری‌ برای‌ شیرینی‌ هایش‌ پیدا کند. ازاین‌ رو (تام‌ هنکس‌) از همان‌ دوران‌ طفولیت‌خود را یک‌ مهاجر و خانه‌ به‌ دوش‌ احساس‌می‌کرد. او مجبور بود هر سال‌ یک‌ بار یا حتی‌ شش‌ماه‌ یک‌ بار مدرسه‌اش‌ را تغییر دهد. تام‌هنکس‌ درکتاب‌ خاطراتش‌ از دوران‌ کودکی‌ خودمی‌نویسد: (تغییر پشت‌ تغییر، همیشه‌ مجبور بودم‌طبق‌ عادات‌ و سلیقه‌ نامادری‌ هایم‌ زندگی‌ کنم‌زیرا پدرم‌ سه‌ بار ازدواج‌ کرد و همسرانش‌ را طلاق‌می‌داد. با مادر من‌ هم‌ نتوانست‌ بیش‌ از ۳ سال‌زندگی‌ کند. لذا از سن‌ یک‌ سالگی‌ طعم‌نامهربانی‌های‌ پدر، احساس‌ و رفتارم‌ را عوض‌می‌کردم‌. من‌ در بیش‌ از ده‌ خانه‌ زندگی‌ کردم‌زیرا پدرم‌ مردی‌ دوره‌گرد و لاابالی‌ بود ونمی‌توانست‌ خانه‌ای ثابت‌ برای‌ خانواده‌اش‌فراهم‌ کند. باید بگویم‌ که‌ در دوران‌ کودکی‌ بیشترمانند خانه‌ خراب‌ها و خانه‌ به‌ دوش‌ها زندگی‌کردم‌ و طعم‌ خوش‌ خانواده‌ گرم‌ و صمیمی‌ ودست‌ نوازش‌ گرم‌ پدر و مادر را احساس‌ نکردم‌ وهمیشه‌ در حسرتش‌ بودم‌.) تام‌ هنکس‌ پس‌ از به‌پایان‌ رساندن‌ دور دبستان‌ در (اوکلند) کالیفرنیاوارد دبیرستان‌ (اسکالی‌ لاین‌) شد. او بازیگری‌ رااز همان‌ سال‌های‌ دبیرستان‌ با تئاتر مدرسه‌ای‌آغاز کرد; و علاقه‌اش‌ را در آن‌ یافت‌ او درتئاترهای‌ مدرسه‌ بهترین‌ بازیگر به‌ شمار
می‌رفت‌.چشمان‌ آبی‌ و نافذ او در دل‌ همه‌ می‌نشست‌ ورفتار مودبانه‌ و موقرش‌ توجه‌ هر تماشاچی‌ را به‌سوی‌ خود می‌کشاند. او با این‌ کش‌ و قوس‌ها،دوران‌ دبیرستان‌ خودرا به‌ پایان‌ رساند. اومی‌خواست‌ هرچه‌ زودتر از میان‌ خانواده‌ از هم‌پاشیده‌اش‌ دور شود و استقلال‌ خود را به‌ دست‌آورد. از این‌ رو تصمیم‌ گرفت‌ وارد دانشگاه‌ شود وزندگی‌ دانشجویی‌ مستقلی‌ را برای‌ خود دست‌ و پاکند.
●ورود به‌ دانشگاه ‌
تام‌ هنکس‌ وارد دانشگاه‌ (کبوت‌) در(هالی‌وارد) کالیفرنیا شد و در رشته‌ ارتباطات‌ به‌تحصیل‌ پرداخت‌. ۲۰ سال‌ بیشتر نداشت‌ که‌ درهتل‌های‌ بزرگی‌ چون‌ هتل‌ هیلتون‌ به‌ اجرای‌نمایش‌ می‌پرداخت‌ و کسب‌ درآمد می‌کرد. درسال‌ ۱۹۷۸ یعنی‌ در سن‌ ۲۲ سالگی‌ به‌ نیویورک‌رفت‌ و با یک‌ کمپانی‌ فیلم‌سازی‌ قرارداد بست‌ ودر ۲۳ سالگی‌ در فیلم‌ کم‌ خرج‌ (او می‌داند که‌توتنهایی‌) بازی‌ کرد. پس‌ از این‌ فیلم‌ او توانست‌چندین‌ نقش‌ متفاوت‌ در مجموعه‌های‌ کمدی‌تلویزیونی‌ داشته‌ باشد. این‌ جوان‌ هنرمند به‌سرعت‌ توانست‌ خود را مشهور سازد. در همان‌دوران‌ با (سامانتا لیویس‌) که‌ بازیگر و کارگردان‌ وتهیه‌کننده‌ بود، آشنا شد و ازدواج‌ کرد. البته‌ این‌اولین‌ ازدوجش‌ به‌ شمار می‌رفت‌. او در سال‌۱۹۷۸ با سامانتا زندگی‌ مشترک‌ خود را آغاز کردثمره‌ این‌ ازدواج‌ دو فرزند به‌ نام‌های‌ کولین‌ والیزابت‌ بود. ولی‌ این‌ ازدواج‌ دوام‌ نیافت‌ چرا که‌در سال‌ ۱۹۸۵ از هم‌ جدا شدند. سپس‌ تام‌هنکس‌ با (ریتا ویلسون‌) آشنا شد. او در حالیکه‌ درفیلم‌ داوطلب‌ها شروع‌ به‌ تمرین‌ نقش‌ خود بودباریتا دوست‌ شد و در ۳۰ آوریل‌ ۱۹۸۸ازدواج‌ کرد. ثمره‌ این‌ ازدواج‌ نیز دو فرزند به‌نام‌های‌ چستر و تورمن‌ می‌باشد.
●‌به‌ دنبال‌ هریسون‌ فورد و دنیرو
تام‌ هنکس‌ مورد توجه‌ کارگردانان‌ قرار گرفته‌بود. بازی‌ تام‌ هنکس‌ در فیلم‌ (بزرگ‌) که‌ یکی‌ ازپرفروش‌ترین‌ فیلم‌های‌ سال‌ ۱۹۸۸ به‌ شمارمی‌رفت‌ نام‌ او را بیش‌ از پیش‌ به‌ عنوان‌ بازیگرمسلط بر نقشش‌ بر سر زبان‌ انداخت‌. او در آن‌زمان‌ بعد از هریسون‌ فورد و رابرت‌ دنیرومشهورترین‌ بازیگران‌ هالیوود قرار گرفت‌. چهره‌کودکانه‌، جوان‌ و معصوم‌ او دلیلی‌ بود که‌ در بیشترفیلم‌هایی‌ که‌ در دهه‌ ۱۹۸۰ به‌ بعد بازی‌ کرد نقش‌شخصیت‌های‌ بسیار جوان‌ و ساده‌ را داشته‌ باشد.او در سال‌ ۱۹۸۹ جایزه‌ بهترین‌ بازیگر مرد را از(گلان‌ کلوب‌) دریافت‌ کرد.
سپس‌ در فیلم‌ (کارست‌ گامپ‌) در سال‌ ۱۹۹۴ایفای‌ نقش‌ کرد و جایزه‌ اسکار را نصیب‌ خود کرد.
از این‌ رو در دهه‌ ۱۹۹۰ بازی‌ تام‌ هنکس‌ درچند فیلم‌ مطرح‌ سبب‌ شد که‌ به‌ یکی‌ از گران‌ترین‌و محبوب‌ترین‌ ستاره‌های‌ هالیوودی‌ تبدیل‌ شود.تام‌ هنکس‌ با بازی‌ در فیلم‌هایی‌ چون‌(جاده‌پریدیشن‌)، (اگه‌ می‌تونی‌ منو بگیر) و(قاتلان‌ بانو) موقعیتش‌ را تثبیت‌ کرد، همچنین‌(آپولو۱۳) و (نجات‌ سرباز رایان‌) از مهمترین‌فیلم‌های‌ هنکس‌ در دهه‌ ۱۹۹۰ می‌باشد.
●فعالیت‌های‌ جانبی‌ تام‌ هنکس‌
تام‌هنکس‌ تنها یک‌ بازیگر نیست‌ بلکه‌ به‌کارگردانی‌ و تهیه‌ کنندگی‌ فیلم‌های‌ مستند نیزمی‌پردازد.
فیلم‌ مستند (ویرانی‌ فوق‌العاده‌) که‌ اثر جدیدتام‌ هنکلس‌ است‌ از تجربیات‌ سفر انسان‌ به‌ کره‌ ماه‌حکایت‌ می‌کند.
در این‌ فیلم‌ تام‌ هنکس‌ با روشی‌ جدید ومنحصر به‌ فرد خود تماشاگران‌ را به‌ کره‌ ماه‌می‌برد. او در مقام‌ تهیه‌ کنندگی‌ و فیلم‌نامه‌ نویس‌ وقصه‌گوی‌ یکی‌ فیلم‌ مستند جدید، را روانه‌ بازارکرده‌ است‌. برای‌ تهیه‌ این‌ فیلم‌ (تام‌ هنکس‌)دست‌ به‌ دامن‌ ناسا شده‌ و عکس‌هایی‌ مربوط به‌سفر انسان‌ به‌ ماه‌ را از ناسا امانت‌ گرفت‌. این‌ فیلم‌ باسیستم‌ مدرن‌ (ای‌ مکس‌) تهیه‌ شده‌ و گمان‌می‌رود دوستداران‌ نجوم‌ و فضا را در سطح‌ جهان‌به‌ خود جلب‌ کند این‌ فیلم‌ روی‌ پروازهای‌چندین‌ سفینه‌ به‌ کره‌ ماه‌ در اواخر دهه‌ ۱۹۶۰ واوایل‌ دهه‌ ۱۹۷۰ تکیه‌ کرد و تصاویر واطلاعات‌جالبی‌ را ارائه‌ می‌دهد. حتی‌ در این‌ فیلم‌ ادعامی‌شود که‌ ناسا تا سال‌ ۲۰۱۸ بار دیگر انسان‌ به‌کره‌ ماه‌ اعزام‌ می‌کند.
گفتنی‌ است‌ تام‌ هنکس‌ در دیگر زمینه‌های‌هنری‌ فعالیت‌ دارد از جمله‌ صداگذاری‌ بر روی‌شخصیت‌های‌ کارتونی‌ و الت‌ دیسنی‌...
او در کارتون‌ معروف‌ (داستان‌اسباب‌بازی‌۱و۲) بجای‌ (وودی‌) پسر کابوی‌ وقهرمان‌ داستان‌ صحبت‌ کرده‌ است‌.
از سوی‌ دیگر تام‌ هنکس‌ کتاب‌ (امیلیا بدیلیا) رابه‌ فیلم‌ تبدیل‌ کرده‌ است‌. او این‌ فیلم‌ را بر اساس‌کتاب‌ (پگلی‌ پاریش‌) کلیه‌ زده‌ است‌. همچنین‌کتاب‌ (قطار سریع‌السیر قطبی‌) را هم‌ به‌ فیلم‌تبدیل‌ کرده‌، این‌ فیلم‌ مورد توجه‌ کودکان‌ ونوجوانان‌ قرار گرفت‌ و بعنوان‌ یکی‌ از بهترین‌فیلم‌های‌ این‌ نسل‌ معرفی‌ شد.
●افتخارات‌ تام‌ هنکس‌
هنکس‌ تاکنون‌ ۵ بار نامزد دریافت‌ اسکاربهترین‌ بازیگر نقش‌ اول‌ مرد بوده‌ که‌ دوبار توانسته‌این‌ جایزه‌ را برای‌ فیلم‌های‌ (فیلا و دلفینا) و(گارست‌ گامپ‌) دریافت‌ کند.
بعد از فیلم‌ (نجات‌ سرباز رایان‌ و اگه‌ می‌تونی‌منو بگیر) فیلم‌ (ترمینال‌) یکی‌ از برترین‌ فیلم‌های‌تام‌ هنکس‌ بوده‌ است‌ که‌ به‌ کارگردانی‌(اسپیلبرگ‌) مورد توجه‌ همگان‌ قرار گرفته‌ است‌.
●از معروفترین‌ فیلم‌های‌ او می‌توان‌ به‌:
می‌توان‌ به‌ قاتلین‌ بانو، قطار سریع‌ السیر قطبی‌،ترمینال‌، ولکانو شما نامه‌ دارید، کنسرتی‌ برای‌جورج‌، اگه‌ می‌تونی‌ منو بگیر، کشتی‌ شکسته‌،مسیرسبز، جاده‌ای‌ بسوی‌ تباهی‌، بزرگ‌، رمزداوینچی‌، اشاره‌ داشت‌ که‌ البته‌ این‌ آخری‌ هنوزاکران‌ نشده‌ است‌.
●کلید همه‌ قفلها
تام‌ هنکس‌ چندی‌ پیش‌ در جشن‌فارغ‌التحصیلی‌ کالج‌ واسر حضور داشت‌ او درسخنرانی‌ خود به‌ مناسبت‌ فارغ‌التحصیلی‌ ۶۷۰دانشجو اعلام‌ کرد یک‌ واژه‌ سه‌ حرفی‌ کلیدمشکل‌گشایی‌ تمام‌ امور است‌. که‌ این‌ واژه‌(کمک‌) می‌باشد. او اظهار کرد شما از طریق‌کمک‌ کردن‌ می‌توانید تاثیرات‌ بسیاری‌ را بر روندزندگی‌ در شهر، کشور و حتی‌ زمین‌ به‌ جا بگذارید.
شما همواره‌ می‌توانید به‌ دیگران‌ کمک‌ کنید.بنابراین‌ هر جا که‌ لازم‌ است‌ صلح‌ را برقرار کنید،برا ایجاد الفت‌ و دوستی‌ اقدام‌ کنید. کمک‌ کردن‌تفرقه‌ را از بین‌ می‌برد و موجبات‌ احترام‌ آدمی‌می‌شود. ناگفته‌ نماند در این‌ مراسم‌ دختر تام‌هنکس‌، الیزابت‌ هنکس‌ نیز جزو فارغ‌ التحصیلان‌این‌ دانشگاه‌ به‌ شمار می‌رفت‌.
●رمز داوینچی‌
این‌ فیلم‌ با همکاری‌ (ژان‌ رنو) و تام‌هنکس‌اجرا شده‌ است‌. رمز داوینچی‌ با کارگردانی‌(ران‌هاروارد) که‌ جایزه‌ اسکار برده‌، ساخته‌ شده‌و از جمله‌ فیلم‌هایی‌ است‌ که‌ با بودجه‌ سنگینی‌مقابل‌ دوربین‌ می‌رود و به‌ احتمال‌ زیاد در اوایل‌سال‌ ۲۰۰۶ بر پرده‌ اکران‌ می‌نشیند. در این‌ فیلم‌(ژان‌ رو) کارآگاه‌ است‌. (تام‌ هنکس‌) نقش‌ قاتل‌را ایفا می‌کند. در مورد هنکس‌ باید گفت‌: اوفقیری‌ بود که‌ به‌ اوج‌ ثروت‌ رسید و به‌ یک‌ ستاره‌تبدیل‌ شد. 
 

 
مجله خانواده سبز

saeid بازدید : 115 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)
 مجله تماشاگر: حضورش در سریالی که به نام خودش کلید زده شدهدر عین ناباوری حجم گسترده ای از مخاطبان را جذب کرد و اکنون او از دوران فوتبالشمعروف تر شده؛ کسی که مرا به یاد دوران شروع کار خبری ام می اندازد، دورانی کهاتفاقا تندترین مطالب را برایش می نوشتم. با گذشت سال ها از دوران بلاژویچ به نظرنمی رسید که پژمان جمشیدی هنرپیشه آن روزها را یادش بیاید اما او با اینکه مشغلهزیادی داشت به محض معرفی کردن، مرا شناخت: «تو همون کسی هستی که خیلی مرا اذیتکردی؟ اما در خدمتم، ساعت 2:30 بیا پاسداران حرف زیادی دارم برای گفتن به شما ...»

رفتیم و بعد از گذشت مدت زمانی رو در روی کسیکه در آن سال ها منتقدش بودم نشستم. پژمان جمشیدی با دیدن فرشاد عباسی عکاس باتجربه مان رفت به حال و هوای دوران قدیم و مجددا در مقابل سروش صحت و عوامل سریال پژمانمرا به عنوان اولین منتقد آن سال ها معرفی کرد: «نمیدانمچرا اصرار داشتی بگویی منبه روزنامه ها پول می دادم در صورتی که اینطوری نبود، فقط روابط عمومی ام خوب بود...»

حرف هایان با جمشیدی سریال پژمان بدون هیچمقدمه ای شکل گرفت: «اینکه مربی پول گرفته یا بازیکن، به جان خودم من ندیدم. به منهم کسی چیزی نگفت اما از همان قدیم تو که باور نمی کردی ...» مصاحبه با پژماندرخصوص پژمان، متفاوت تر از آنی که فکر می کردیم شد؛ او علیه خودش و اینکهبزرگترین ریسک زندگی اش را کرده صحبت کرد.

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام! پژمان جمشیدی,سریال,پژمان

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام

میخواهیم برخلاف روال مصاحبه هایی که تا حالا داشتی مصاحبه مان را متفاوت شروع کنیمو از خانواده ات و دوران کودکی بپرسیم.

- خدمتشما عرض کنم من 10/6/56 به دنیا آمدم؛ در بیمارستان آریا، بلوار کشاورز. قبل از منهم برادرم به نام هومن به دنیا آمده بود که متولد سال 53 است. بعد از من هم خواهرکوچکترم که متولد 61 است به دنیا آمد. پدر و مادرم فرهنگی بودند؛ مادرم معلمدبستان و پدرم دبیر زیست شناسی و زمین شناسی دبیرستان بود. پدرم فوق لیسانس زمینشناسی و لیسانس تربیت بدنی بود. اینکه می گویم مال سال 1340 است؛ که معادل دوتادکترای الان می ارزد.

رابطهزمین شناسی و تربیت بدنی را متوجه نمی شوم؟

- پدرمن یکی از بهترین کوهنوردان ایران است. به جرأت می گویم؛ قبل از پیروزی انقلاب هم15 سال رئیس هیات کشتی، کوهنوردی و اسکی کرج بود، چون از قدیم در گوهر دشت کرجزندگی می کردیم.

از کیبه فوتبال علاقه مند شدی؟

- اززمانی که دست چپ و راستم را شناختم عاشق توپ پلاستیکی شدم و دنبال فوتبال رفتم.همیشه از من می پرسند فوتبال را از کی روع کردم اما واقعا نمی دانم. من دیپلم سنگنوردی هم دارم اما آنقدر عاشق فوتبال بودم که ورزش های دیگر در کنار فوتبال قرارمی گرفت.

پدرتنمی گفت پسرجان برو دنبال درس، فوتبال نان ندارد؟

- ماکلا زندگی را خیلی به نانش نگاه نمی کردیم. خانواده من نگاهشان به زندگی بیشترفرهنگی بود تا مادی. اگر می گفتند دنبال فوتبال نرو، نه اینکه نان ندارد بلکه درسواجب تر بود. برادرم که سال 1370 دانشگاه صنعتی شریف قبول شد، کار مرا سخت کرد ومن هم باید درس می خواندم. آنقدر گیر دادند که سال چهارم دبیرستان نتوانستم بیایمتهران فوتبال بازی کنم.

پس درآن سال فوتبال را کنار گذاشتی؟

- نهبابا، به دور از چشم پدر و مادرم برای یک تیم در کرج به اسم جاوید بازی کردم اماسر تمرینات نمی رفتم.

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام! پژمان جمشیدی,سریال,پژمان

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام

مثلاینکه آن زمان رسم بود که همه قاچاقی فوتبال بازی می کردند؟

- واقعااینطوری بود؛ شاید برای خود شما هم پیش آمده باشد. زمان نسل ما چون فوتبال اینشکلی نبود مجبور بودیم همه قاچاقی بازی کنیم.

آنزمان پس گردنی هم از پدرت می خوردی؟

- مناصلا تا الان از پدرم کتک نخوردم. از مادرم یک بار توگوشی خوردم اما از پدرم نه.

چه شد پرسپولیسیشدی؟ حتما مثل همه از بچگی عاشق پرسپولیس بودی؟

- منهم مثل همه بچه ها که در کودکی دائما رنگ عوض می کنند، هر روز عاشق یک تیم می شدم.یک روز آبی می شدم، یک روز قرمز.حتی یادم می آید یک مقطعی شاهینی شده بودم ولیوقتی جدی تر فوتبالیست شدم علاقه ام رفت سمت پرسپولیس. البته قبل از سایپا باکشاورز در لیگ آزادگان آقای گل شدم و جالب است که زوج خط حمله من در آن سال بیژنطاهری بود با کلی اختلاف سنی.

یعنیخانواده ات دیگر ایرادی نمی گرفتند؟

- نه،وقتی تیم ملی جوانان دعوت شدم و دانشگاه هم قبول شدم دیگر گیر ندادند.

نشدهبود پول تو جیبی ات را ندهند تا دیگر دنبال فوتبال نباشی؟

- نهدیگه، اینطوری هم نبود. پول توجیبی عجیب و غریبی نمی گرفتیم که بخواهند قطع کنند؛اگر پول تو جیبی نمی گرفتم که نمی توانستم از خانه بیرون بیایم. ما از خانواده ایهستیم که اخلاقی به هم نزدیک هستیم و درک خوبی از یکدیگر داشتیم.

الانکه وارد فاز جدیدی از زندگی شده ای خانواده چه عکس العملی نشان می دهند؟

- آنهادارند شهرت مرا طور دیگری تجربه می کنند. روزی که این کار را قبول کردم به خانوادهام گفتم دارم یک ریسک بزرگ در زندگی ام می کنم، مخصوصا به خواهرم گفتم طبیعتا شایدانتقادات زیادی به من شود؛ شاید از عهده این کار برنیایم؛ شاید یک نفر در شبکهاجتماعی به من فحش بدهند اما نباید ناراحت شوی. البته خدا را صد هزار مرتبه شکر کهچنین اتفاقی نیفتاد؛ چه در بین همکارانم یا دوستان هیچ کسی توهین نکرد. حتی درشبکه های اجتماعی که مردم می توانند بدون آن که اسمی از آنها برده شود هر چه دلشانمی خواهد بنویسند، کسی به من توهین نکرد.

باخواهرت بیشتر مشورت کردی یا با پدر و مادر که تصمی گرفتی در این سریال بازی کنی؟

- خودمتصمیم گرفتم. ریسک این کار آنقدر بزرگ بود که با هیچکس نمی توانستم مشورت کنم. فقطداستان را برای آنها تعریف کردم و کلی خندیدند و مشکلی نبود.

حالافکر می کنی ارزش این ریسک را داشت؟

- پیمان،مهراب و سروش آنقدر کارهای خوب وانجام داده اند که ارزش ریسک کردن را داشت.

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام! پژمان جمشیدی,سریال,پژمان

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام

خانوادهبعد از پخش سریال به تو تکه نمی انداختند؟

- اصلا،آنها از خود من نگرانتر بودند.

برگردیمبه دوران حضور در پرسپولیس...

- منزمانی که به پرسپولیس آمدم پروین سرمربی و مدیرعامل پرسپولیس بود و دوران پیکانمعروف مربوط به آن زمانی بود که پرسپولیسی شدم نبود. آن زمان سقف قرارداد باشگاه18 میلیون بود و من 14 میلیون قرارداد بستم. علی پروین گفت تو چون بازیکن ملی هستیباید سقف قرارداد را بگیری اما چون اینجا پرسپولیس است و نمی خواهیم اختلاف در تیمبیفتد به تو کمتر می دهیم.

علی پرویننگفت پیراهن پرسپولیس را می پوشی باید یک چیزی هم اضافه تر بدی؟

- نهنگفت. من قبل از اینکه با پرسپولیس قرارداد ببندم یک خانه در کرج پیش خرید کردهبودم، باید 6 میلیون می دادم. دوست پروین مرا برد دفتر باشگاه تا با علی پروینصحبت کنم. پروین می دانست که این مشکل را دارم، 6 میلیون داد و گفت اگر قراردادبستی از قراردادت کم می کنم و اگر نبستی بعدا پس بده.

اولینبرخورد بات پروین را برایمان بگو.

- مناز اردوی تیم ملی رفتم باشگاه پرسپولیس و پروین همین که مرا داد گفت (پژمان اینقسمت را با ادای پروین برایمان تعریف کرد): «عین بیستاتونو می بینی؛ بند کفش علی پروینهم نمی شین» ولی از اولش هم خیلی دوستانه برخورد کرد. البته به شوخی آن حرف ها رازد. یادم است آن سال من و بهنام ابوالقاسم پور تنها خریدهای پرسپولیس بودیم. البتهسهراب را هم بعد از شموشک گرفتند.

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام! پژمان جمشیدی,سریال,پژمان

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام

آنزمان نسبت به هم پستی هایت حسادت هم می کردی؟

- مناول راست بودم و بعد از بازی با استقلال رفتم چپ و خان محمدی آمد راست. ولی نه،حسادت نمی کردم. فوتبال اگر رقابت نباشد که اصلا نباید بازی کرد. من در دوران بچگیهمیشه به این فکر می کردم که همه آدم ها باید یک روز عمل جراحی کنندو خودم رااینگونه مجاب می کردم که تو دختر نیستی پس برای همین شکمم را پاره نمی کنند چونفکر می کردم اگر دختر بودم بالاخره یک روز به خاطر حاملگی باید جراحی می شدم!(خنده)

امابالاخره مینیسک پایم را جراحی کردم! دوتا چیز در زندگی همیشه وجود دارد؛ یکی رقابتاست و دیگری ریسک که اگر نکنی یک آدم عادی و معمولی خواهی ماند. هر چه ریسک بزرگترباشد جوابش و تبعات آن هم بزرگتر است.

چقدردر ریسک هایی که تا حالا کردی موفق بودی؟

- فکرمی کنم 90 درصد ریسک هایی که کرده ام موفق بوده.

مصاحبههای دوران فوتبالی ات با الان متفاوت است. آن زمان جنجالی حرف می زدی.

- منمصاحبه بد زیاد نداشتم و تنها زمان گروه هفت بود که به خاطر پروین علیه غمخوارمصاحبه می کردیم، چون باید جواب گروه مخالف را می دادیم. آن زمان بحث علی پروین ومدرنیسم نبود بلکه بحث علی پروین و پیشکسوت بود. آن مقابل یکسری که از بیرونفوتبال آمده بودند، می خواستند پرسپولیس را بگیرند. خیلی ها بعدا به من گفتند چراتو که تحصیلکرده بودی رفتی پشت علی پروین، بگوویچ آمده بود پرسپولیس نوین را راهبیندازد. در صورتی که آن زمان بحث علی پروین و پیشکسوتان و غمخوار و دار و دسته اشاینطور نبود. بعد هم که چون قرارداد داشتم برگشتم.

راستاست که پروین اینقدر که دیگران برای او قد علم می کنند این کار را نمی کند؟ یا بهعبارت بهتر رفاقت با پروین اتوبان یکطرفه است؟

- والاچون توقع نداشتم کسی پشت من بایستد از پروین هم این انتظار را نداشتم. طبیعتا اینمسائل هست؛ زمانی که دادکان آمد فدراسیون دیگر من به تیم ملی دعوت نشدم و شاید آنزمان پروین می توانست حمایت کند.

یعنیدادکان گفته بود دعوت نشوی؟

- نهاینکه دادکان بگوید، می گویم شاید خط خوردن من مربوط می شد به اختلافات پروین وفدراسیون فوتبال در آن زمان. ولی واقعا توقع نداشتم پروین برای ما رو زمین بزند.

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام! پژمان جمشیدی,سریال,پژمان

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام

چه شد پژمانجمشیدی ناگهان از فوتبال کنار رفت؟

- منصبر کردم پیشنهاد لیگ برتری داشته باشم. یک سال وقفه افتاد و پیشنهادات خیلی کمشد. بعد به این نتیجه رسیدم لیگ یک و دو هم بازی نکنم. با خودم گفتم تو که از پژمانجمشیدی که الان هستی نه بالاتر می روی نه پایین تر. نخواستم به خاطر 60، 70 میلیونبازی کنم، نه اینکه خیلی پولدار باشم، ترجیح دادم دیگه بازی نکنم. البته قبولندارم ناگهانی کنار رفتم؛ همه اینطوری هستند. مگر انصاریان و کاویانپور یا مجاهد وهمدوره های ما الان کجا هستند؟

البتهمجاهد دوباره برگشته و دارد بازی می کند.

- شنیدمخیلی خوشحال شدم. من حتی زمانی که در فولاد بودم می توانید از جلالی بپرسید خواستممجاهد جای من بازی کند اما جلالی قبول نکرد. مجاهد خذیراوی به اعتقاد من جزواسطوره های فن تاریخ فوتبال ایران است.

قبولداری خیلی سردرگم یا اصطلاحا شلخته بازی می کردی؟

- قبولندارم؛ من تکنیکی بودم و تاکتیک پذیر. بازیکنی بودم که خیلی دیده نمی شدم، مخصوصازمانآقای پروین که سمت چپ خودمرا فدا می کردم تا تیم نتیجه بگیرد. به خاطر پروین وپرسپولیس برخلاف میل خودم در کارهای دفاعی بیشتر شرکت می کردم.

زیرآب پژمانجمشیدی را آن زمان هم پستی هایش می زدند؟

- منهم مثل بقیه، خیلی فرق نمی کرد؛ اینکه حالا چونس ر زبان ها افتاده ام بیایم بگویم آنزمان نگذاشتند یا زیرآب مرا زدند و ... مثل بقیه، ما در یک بستر همه مان رشد کردهبودیم، حالا یک سری یا زرنگ تر بودند و دوستان مطبوعاتی داشتند بیشتر دیده می شدندیا بازیکن بهتری بودند. من از زندگی ورزشی ام راضی بودم.

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام! پژمان جمشیدی,سریال,پژمان

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام

آنزمان هم بودند بازیکنانی که به روزنامه ها پول بدهند تا مطرح شوند؟

- منچیزی ندیدم واقعا؛ ولی به من چنین پیشنهادی نشد اما اینکه از طریق واسطه بگویند یکیمشکل دارد، کمک کنید، یکی دو بار شنیدم.

یعنی پیشنهادینشد اگر می خواهی تیم ملی باشی باید پول بدهی؟

- ببینید؛مثل هنر است، پول هم دادی اگر ضعیف باشی زود کنار می روی. این بحث هزینه کردن توسطبازیکن یک بحث اشتباه است. یک بازیکن بچه تهران که 20 سال سن بیشتر ندارد وقتی یکخبرنگار با قدمت 20 سال کار به او می گوید باید پول بدهی خب معلوم است آن پول راکارت به کارت می کند، چون متوجه استاگر هزینه نکند محو می شود. این طبیعی است. بهاعتقاد من فوتبالیست مقصر نیست و خبرنگار هم درصد بسیار کمی مقصر است؛ مقصر اصلیدولت است که نمی آید در این بخش سرمایه گذاری کند. خبرنگار وقتی دررفاه باشد آنوقت می توان آدم مریض را پیدا کرد. وقتی 80 درصد شاید هم بیشتر در جامعه خبرنگاریبرای گذران زندگی دچار مشکل هستندو با سیلی صورتشان را سرخ نگه می دارند، آن 5درصد یا 10 درصد هم می روند دنبال این مسائل. پیش خودشان می گویند چرا اینقدراختلاف؟ ما این همه بنویسیم آنها گنده شوند؟

خیلیها هم از اینکه پول نداده اند تا مطرح شوند الان ناراحت هستند.

- چراراه دور برویم؛ خود من اگر به همان شرایط قبلی برگردم شاید این کار را بکنم و پولبدهم تا مطرح شوم. اگر آم زمان هزینه می کردم شاید عمر فوتبالی ام بیشتر می شد. نهتنها در فوتبال، بلکه شما یک کارمند ساده هم که باشید معتقدم 50 درصد زندگیتبلیغات است. می خواهم بگویم اگر این مسائل روی اصول باشد همه چیز روی روال انجاممی شود و دیگر موضوعاتی که الان مطرح است به وجود نمی آید. خیلی دوست ندارم درخصوصاین مسائل صحبت کنیم و اگر می شود از این بحث خارج شویم. در تمام دنیا خبر ومصاحبه را می خرند و می فروشند.

حالامی خواهیم در مورد شخصیت پژمان صحبت کنیم؛ زمان بازیگری هم طنز بودی؟

- منبا آدم هایی که خیلی با آنها خوب هستم، شوخی می کنم اما با آدم هایی که نمی شناسمیا صمیمی نیستم جدی برخورد می کنم و همه تعجب می کنندکه این آدم چطور طنز است.البته بیشتر دوست دارم در بحث های جدی شرکت کنم تا شوخی. نگاه من به همه چیز طنزاست اما دو شخصیتی هستم.

دردورانی که فوتبال بازی می کردی سردسته این کارها بودی؟

- بله؛در اردوی تیم ملی یک گروهی بودیم که همیشه با هم بودیم اما به طور کلی فوتبالیستبامزه زیاد داریم.

باندبودید؟

- نه،باند نبودیم. یک گروه بودیم که بیشتر شوخی هایمان با هم بود؛ حامد کاویانپور، علینیکبخت، مهرداد میناوند، جواد نکونام و من، چون اختلاف سنی مان زیاد نبود واقعابهترین روزهای زندگی من در اردوهای تیم ملی بود.

(دراین لحظه فرشاد عباسی خاطره ای از پژمان و علی کریمی تعریف می کند که یک روز از کمپتیم ملی اردوی جوانان بیرون می آمدند که دیدند دوتا جوان ساک روی دوش به سمت جادهکرج می دوند. آنها را سوار می کنند. همکار فرشاد عباسی به کریمی می گوید شما روزیمعروف ترین بازین ایران می شوی و با ماشین خودت رفت و آمد می کنی که کریمی می گویدما کجا ماشین کجا؟! که با این خاطره پژمانآنروزها را به خاطر می آورد که در میدانکرج با علی کریمی قرار می گذاشتند و با مینی بوس به تهران می آمدند...)

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام! پژمان جمشیدی,سریال,پژمان

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام

به علیکریمی نمی خورد اهل طنز هم باشد!

- چرااتفاقا علی خیلی بامزه است و وقتی با هم هستیم خیلی خوش می گذرد. من آن روزهای تیمملی را هیچ وقت فراموش نمی کنم، افتخاراتش به کنار اما ما از برادر به هم نزدیکتربودیم.

کلا ازهمان زمان خوش صحبت بودی؟

- بله،با برخی خبرنگاران خوب بودم و چون روابط عمومی خوبی داشتم می گفتند می خواهد مطرحشود. خاطرات بد مطبوعاتی آ« زمان قسمتی اش با خود شما بود اما چه خوب نوشتی چه بد،از من پژمان جمشیدی ساختی. همه این اتفاقات آینده را می سازد. شاید فوتبالیست دیگهای بود، جواب سلامت را هم نمی داد اما من معتقدم تو از من پژمان جمشیدی ساختی وباعث شدی آدم مقاومی شوم که بتوانم اینطور جرأت کنم با خودم شوخی کنم. نه اینکهالان جلوی خودت بگویم یا فکر کنی به تو نیاز دارم، این یک واقعیت است و دیدی کهخواستم همین امروز با هم مصاحبه کنیم.

مثلاینکه خیلی از من ناراحتی؟

- نه؛آن زمان هم همین حرف را می زدند که پژمان دوست دارد مصاحبه کند، در صورتی که من میخواستم به خبرنگاران احترام بگذارم. می دیدم خبرنگاران جلوی من به فلان ورزشکارانزنگ می زدند، آنها جواب نمی دادند و خبرنگاران تحقیر می شدند.

دراردوی تیم ملی چه کسی را بیشتر مسخره می کردید؟

- همههمدیگر را مسخره می کردیم. مهرداد همه را مسخره می کرد و ما مهر داد را اما بهترینهای مسخره کردن من و حامد بودیم. من به شخصه حامد را بامزه ترین فوتبالیست تاریخایران می دانم.

چرا ازحامد در سریال پژمان استفاده نکردید؟

- چندسالی است از حامد خبر ندارم اما آن طنزی که من و تو بشینیم و با یکدیگر بخندیم باطنزی که جلوی دوربین می رود متفاوت است. مثلا علی موسوی جزو بامزه ترین هاست اماالان بهروز دیده شده، برای همین خیلی متفاوت است.

یادماست آن دوران پروین هم یکی از سوژه ها بود.

- بله،طبیعتا اینطوری بودکه طرز صحبت کردن علی آقا را دور هم که جمع می شدیم مسخره میکردیم. الان هم که خودم مربی شده ام بازیکنان پشت سرم اگر لباس خاصی بپوشم یا درحرف زدن سوتی بدهم مسخره ام می کنند.

خدادادمی گفت طنز ما فوتبالیست ها قابل نمایش نیست.

- درستگفته؛ برای همین است که پیمان قاسم خانی کارهایش بالای دو میلیارد می فروشد و یادر تلویزین مخاطب زیادی جلب می کند. واقعا کار کردن طنز در ایران سخت است.

به نظرمی آید تازه متوجه سختی کار طنز شده ای؟

- کارما خیلی سخت بود. این که مردم پژمان جمشیدی این سریال را قبول کنند یا پژمانجمشیدی اخمو با این صورت استخوانی که همیشه جدی است واقعا سخت بود. جدا از بازیکردن من، بازی گرفتن سروش صحت از من و متن های خوب پیمان و مهراب بود.

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام! پژمان جمشیدی,سریال,پژمان

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام

فکر میکردی این همه مخاطب جذب این مجموعه شوند؟

- باورمنمی شد. واقعا مردم به من لطف داشتند.

درمورد تو می گویند آنقدر رفت و آمد کردی با این هنرپیشه ها تا بالاخره بازی کردی.

- حالااین حرف ها را می زنند؛ اصلا من آدم و رفتم بقیه اش چی؟ نمی خواهم بگویم بازی خوبیکردم اما چه متنی بود؟ متنی که همه اش شوخی با من بود. نیامدند بگویند پژمانجمشیدی اسطوره است یا شاهکار. بعد هم اینکه درست است، من شانس داشتم که آنهادوستان من بودند.

از چهسالی با آنها دوست شدی؟

- فکرکنم از سال 80 به بعد.

ایدهاین سریال از کجا آمد؟

- منخودم اتفاقاتی که برایم رخ داد را برای آنها تعریف می کردم و پیمان می گفت همیناتفاقات را برای خودت بنویس داشته باشی. ماجرای بانک را در مصاحبه های قبلی همگفته ام که این اواخر چک ام برگشت خورد چون مرا نمی شناختند؛ این مسائل مربوط به 3سال پیش بود.

پس طرحاین مجموعه طنز مربوط به گذشته بود؟

- منکل ماجرا را برای شما تعریف می کنم. شاید جواب سوال های بعدی تان در صحبت های منباشد. من عاشق نوشتن هستم. پیمان بعد از سه سال زنگ زد به من گفت رفتیم تلویزیونسه تا طرح دادیم، عاشق طرح فوتبالیست شدند، چون آن زمان اسم مجموعه پژمان نبود.قبول کردمو گفتم هر کمکی از من بخواهید در خدمت هستم. حتی شوخی من و پیمان اینبود؛ بنویسید طرح از پژمان جمشیدی ... پیمان هم می گفت این طرح ار می دزدم و اسمترا هم نمی زنم. گذشت و بعد از دو هفته زنگ زد و گفت: این طرح حال نمی ده با هنرپیشهکار کرد، باید یک فوتبالیست نقش اصلی را بازی کند؛ اگر نشد نمی نویسم و بهتلویزیون هم می گویم انجامش نمی دهیم. بعد جلسه گذاشتیم چه کسی این نقش را بازیکند و به این نتیجه رسیدند که من بازی کنم. آخه من سر سریال شب های بربره هم گریمشدم اما فرار کردم. پیمان گفت به من اعتماد کن و گفتم تو هوای مرا داری و قرار شداستارت بزنیم.

پیماندرخصوص شخصیت پژمان هم با تو صحبت کرد؟

- پیمانگفت از شوخی ناراحت نمی شوی؟ گفتم نه. دوباره گفت خیلی شوخی است و یک جور خودزنیاست...

فکر میکنی شوخی بود یا یک جور هجویه حساب می آید یا دست انداختن؟

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام! پژمان جمشیدی,سریال,پژمان

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام

- اصلادست انداغختن نیست و اکثریت کار واقعیت است که اغراق آمیز خودش را به مردم نشان میداد. دیروز یکی به من همین حرف را زد اما اصلا قبول ندارم هجو است و بیشتر یک طنزرئال است. کارنامه این گروه مشخص است. البته برای اینکه یکداستان کمدی خوب از کاردربیاید باید اغراق کرد.

میگویند با قبول این نقش خودت را له کردی برای اینکه دوباره دیده شوی.

- اصلاقبول ندارم. پس چرا برخورد مردم فوق العاده است. کجا خودم را له کردم که متوجه نمیشوم. 75 درصد مردم حتی پایین مطالبی که نقد شده ام به من ابراز لطف کرده اند. مردمبیشتر از آن که ارزشش را داشته باشم به من لطف کردند. 95 درصد مردم می گویند منخودم را در دل آنها جا کردم. مردم خیلی شعور دارند و تشخیص می دهند که خودم را لهکرده ام یا نه.

به نظرمی رسد از دوران بازیگری بیشتر معروف شده ایت.

- بله؛مخاطب تلویزیون وحشتناک است. من همیشه بحث می کردم چه قشری معروف تر است و حالامتوجه شده ام هنرپیشه هایی که در سریال های پربیننده بازی می کنند. اولش فکر نمیکردم اینقدر مخاطب داشته باشد.

پشیماننیستی که یک جور خودزنی کردی؟

- ازروز اول که مقابل دوربین سروش رفتم تا الان که با شما صحبت می کنم یک ثانیه هم پشیماننیست. با کمال میل با خودم شوخی کردم. آن آدم هایی که می گویند خودش را له کردنظرشان را می گویند اما با نظر من 360 درجه (خنده) فرق دارد.

خیلیها مصاحبه کردند که ما قبول نکردیم در این سریال بازی کنیم.

- درمورد شخص خاصی صحبت نمی کنم اما طرح داستان را داشتیم، متن هر قسمت را داغ داغ شب پیمانو مهراب می نوشتند و فردا می رفتیم جلوی دوربین. کسی از فیلمنامه خبر نداشت. تنهابه شاهرودی زنگ زدم و گفت توانایی بازی در تلویزیون را ندارم ولی بقیه آدم هایی کهزنگ زدیم آمدند.

نقدهارا می خوانی؟

- بله،بر دیده منت. اما جایگاه سریال مشخص است. حتی دو سه تا از بچه های فوتبالی هم کهنقد کرده بودند زنگ زدند و گفتند فقط در مورد دو سه سکانسش نقد داشتند و من همبرای آنها توضیح دادم. این را همه می دانند که هیچ فوتبالیستی با گوسفند جایینرفته است. ما براساس اتفاقات فوتبالی متن را ننوشتیم و حتی پیمان جونبچه اش راقسم می خورد که من اصلا قسمت ختم را نمی دانستم که در فوتبال وجود دارد و همینطورینوشتم. ما فقط با پیمان جمشیدی کم سواد و بی هوش شوخی می کنیم نه کس دیگری. اگر درمورد بازیکنی هم حرف زدیم در راستای کوچک کردن پژمان و بزرگ کردن آنهاست و به جرأتمی گویم ما هر چه در مورد فوتبال طنز بسازیم به یکی برمی خورد. اصلا بحث ما کاملااجتماعی است. مهراب حرف خوبی می زند و می گوید هم آنهایی که می گویند این مسائلنیست اشتباه می کنند و هم آنهایی که می گویند مگه نیست، در صورتی که بحث ما یک طنزاجتماعی است.

در اینمجموعه به رسانه های ورزشی هم زده اید؟

- گفتمکه اصلا اینگونه نیست. آنجایی که می گوید کریم انصاری فرد پول داده مصاحبه اش چاپشود، خب معلوم است یک آدم 36 ساله نباید مصاحبه اش به اندازه یک بازیکن جوان کارشود.این در اصل بالا بردن خبرنگاران است و نشان می دهد کسانی که این حرف را میزنند کم هوش هستند. یا آنجایی که به رئیس بانک می گویدامان از مافیای فوتبال، درصورتی که مافیای فوتبال چه کار به بازیکن 36 ساله دارند.

از اولقرار بود با سروش صحت کار کنی؟

- نهاما خوشحال شدم با سروش کار کردم چون از قبل هم دوست بودیم. آن زمان که دنبالکارگردان می گشتند احتمالا در گزینه های آنها سروش، سعید آقاخانی و عطاران بودندکهس روش قبول کرد. یکی از شانس های من این بود که سروش کارگردان کار بود،بازیگرانی هم که آمدند از دوستان چند ساله من بودند؛ قرار بود پروسرخ جای سام بازیکند و حتی دورخوانی هم تمرین کردیم اما نشد. او هر شب به من اس ام اس می دهدت درحالی که دوستی ما در حد سلام و علیک بود. سام هم که دوست 10 ساله من است و خیلی باهم راحت بودیم.

مافیایفوتبال در هنر هم هست؟ مثلا به خاطر آن مافیا الان اینجا هستی؟

- مافیانه؛ دوستی من با مهراب و پیمان باعث شد این طرح نوشته شود. شاید اگر من با آنهادوست نبودماین طرح بازگو نمی شد. اصلا قرار نبود من بازی کنم. پیمان الان هم می گهتو نباید بگی به تو اعتماد مکردیم بلکه دم تو گرم که قبول کردی با ما کار کنی واین نقش را بازی کردی.

انصاریانگفت قبول نکرده بازی کند.

- مناسم نمی برم اما به هر کسی گفتیم جز شاهرودی قبول کرد بازی کند. حتی مهراب دوستداشت مهدوی کیا بازی کند و مهدی هم سر صحنه آمد همان صحنه خاکسپاری پشت صحنه بودولی گفت چون تازه از فوتبال خداحافظی کرده هنوز گیج و منگ است. در زندگی ورزشی یکجوری رفتار کردم که به هر کس گفتم منت گذاشت و آمد و از علی کریمی هم نخواستیم.

باز همحاضر هستی از این ریسک ها بکنی؟

- مندوتا ریسک کردم؛ اول اینکه رفتم جلوی دوربین و خودزنی و دوم وقتی مخاطب را دیدمباورم نمی شد. اگر کار نمی گرفت چه هجمه ای به من وارد می شد!

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام! پژمان جمشیدی,سریال,پژمان

پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام


اماتابوی شوخی با چهره های مطرح را شکستی.

- اصلاچرا نباید اینطوری باشد؟! چرا نباید اجازه داشته باشیم با آدم های معروف شوخیکنیم؟! باید این تابو شکست شود. چرا نباید با سیاسیون شوخی کرد؟!

فکر میکنی کدام چهره سیاسی برای طنز مناسب است؟

- منمی گویم این خاصیت کشورهای بافرهنگ و مدرن است. کاریکاتور می کشند، شخصیت عروسکیدرست می کنند.

قراردادتبرای این سریال چقدر است؟

- منکمترین قرارداد را داشتم و حق من کمترین بود، با اینکه اسم من روی سریال بود.راستی این را هم در مورد اسم بگویم روزی که تبلیغات آن پخش شد شایعه را شنیدم کهببین چه کار کرده که اسمش را روی سریال گذاشته اند. وقتی پخش شد گفتند تو چطوراجازه دادی اسمت را روی این سریال بگذارند. من قرارداد سفید امضا کردم و توقع پولنداشتم و ماهی 5 میلیون گرفتم و 4 ماه سر کار بودیم و تقریبا نزدیک به قرارداداولم به پرسپولیس بود و امیدوارم به میلیارد برسم در هنرپیشگی.

چه شدبهروز قبول کرد در این مجموعه بازی کند؟

- خودمبه بهروز زنگ زدم برای دین فوتبال آمده بود که دیدند خوب است. مهراب گفت برای نقشبعدی هم که رقیب من است بازی کند. البته من محمد نوازی را پیشنهاد دادم اما پیمانگفت جواب داده و چون بازی دارد سر خاک و خانه درخشان، دیگر قرار شد بازی کند وفراتر از انتظار بود.

اگرقرار باشد پیمان قاسم خانی را با یک فوتبالیست مقایسه کنی با کی مقایسه می کنی؟

- باخداداد عزیزی مقایسه می کنم. او خداداد نویسنده های طنز است. پیمان به یک برندتبدیل شده است و خیلی از هنرپیشه های مطرح وقتی می شنوند کار را پیمان نوشته، دیگرفیلمنامه را نمی خوانند.



تعداد صفحات : 10

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 845
  • کل نظرات : 39
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 17
  • آی پی امروز : 66
  • آی پی دیروز : 59
  • بازدید امروز : 147
  • باردید دیروز : 1,205
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,352
  • بازدید ماه : 16,641
  • بازدید سال : 94,043
  • بازدید کلی : 350,391