مجله تماشاگر: حضورش در سریالی که به نام خودش کلید زده شدهدر عین ناباوری حجم گسترده ای از مخاطبان را جذب کرد و اکنون او از دوران فوتبالشمعروف تر شده؛ کسی که مرا به یاد دوران شروع کار خبری ام می اندازد، دورانی کهاتفاقا تندترین مطالب را برایش می نوشتم. با گذشت سال ها از دوران بلاژویچ به نظرنمی رسید که پژمان جمشیدی هنرپیشه آن روزها را یادش بیاید اما او با اینکه مشغلهزیادی داشت به محض معرفی کردن، مرا شناخت: «تو همون کسی هستی که خیلی مرا اذیتکردی؟ اما در خدمتم، ساعت 2:30 بیا پاسداران حرف زیادی دارم برای گفتن به شما ...»
رفتیم و بعد از گذشت مدت زمانی رو در روی کسیکه در آن سال ها منتقدش بودم نشستم. پژمان جمشیدی با دیدن فرشاد عباسی عکاس باتجربه مان رفت به حال و هوای دوران قدیم و مجددا در مقابل سروش صحت و عوامل سریال پژمانمرا به عنوان اولین منتقد آن سال ها معرفی کرد: «نمیدانمچرا اصرار داشتی بگویی منبه روزنامه ها پول می دادم در صورتی که اینطوری نبود، فقط روابط عمومی ام خوب بود...»
حرف هایان با جمشیدی سریال پژمان بدون هیچمقدمه ای شکل گرفت: «اینکه مربی پول گرفته یا بازیکن، به جان خودم من ندیدم. به منهم کسی چیزی نگفت اما از همان قدیم تو که باور نمی کردی ...» مصاحبه با پژماندرخصوص پژمان، متفاوت تر از آنی که فکر می کردیم شد؛ او علیه خودش و اینکهبزرگترین ریسک زندگی اش را کرده صحبت کرد.
پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام
میخواهیم برخلاف روال مصاحبه هایی که تا حالا داشتی مصاحبه مان را متفاوت شروع کنیمو از خانواده ات و دوران کودکی بپرسیم.
- خدمتشما عرض کنم من 10/6/56 به دنیا آمدم؛ در بیمارستان آریا، بلوار کشاورز. قبل از منهم برادرم به نام هومن به دنیا آمده بود که متولد سال 53 است. بعد از من هم خواهرکوچکترم که متولد 61 است به دنیا آمد. پدر و مادرم فرهنگی بودند؛ مادرم معلمدبستان و پدرم دبیر زیست شناسی و زمین شناسی دبیرستان بود. پدرم فوق لیسانس زمینشناسی و لیسانس تربیت بدنی بود. اینکه می گویم مال سال 1340 است؛ که معادل دوتادکترای الان می ارزد.
رابطهزمین شناسی و تربیت بدنی را متوجه نمی شوم؟
- پدرمن یکی از بهترین کوهنوردان ایران است. به جرأت می گویم؛ قبل از پیروزی انقلاب هم15 سال رئیس هیات کشتی، کوهنوردی و اسکی کرج بود، چون از قدیم در گوهر دشت کرجزندگی می کردیم.
از کیبه فوتبال علاقه مند شدی؟
- اززمانی که دست چپ و راستم را شناختم عاشق توپ پلاستیکی شدم و دنبال فوتبال رفتم.همیشه از من می پرسند فوتبال را از کی روع کردم اما واقعا نمی دانم. من دیپلم سنگنوردی هم دارم اما آنقدر عاشق فوتبال بودم که ورزش های دیگر در کنار فوتبال قرارمی گرفت.
پدرتنمی گفت پسرجان برو دنبال درس، فوتبال نان ندارد؟
- ماکلا زندگی را خیلی به نانش نگاه نمی کردیم. خانواده من نگاهشان به زندگی بیشترفرهنگی بود تا مادی. اگر می گفتند دنبال فوتبال نرو، نه اینکه نان ندارد بلکه درسواجب تر بود. برادرم که سال 1370 دانشگاه صنعتی شریف قبول شد، کار مرا سخت کرد ومن هم باید درس می خواندم. آنقدر گیر دادند که سال چهارم دبیرستان نتوانستم بیایمتهران فوتبال بازی کنم.
پس درآن سال فوتبال را کنار گذاشتی؟
- نهبابا، به دور از چشم پدر و مادرم برای یک تیم در کرج به اسم جاوید بازی کردم اماسر تمرینات نمی رفتم.
پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام
مثلاینکه آن زمان رسم بود که همه قاچاقی فوتبال بازی می کردند؟
- واقعااینطوری بود؛ شاید برای خود شما هم پیش آمده باشد. زمان نسل ما چون فوتبال اینشکلی نبود مجبور بودیم همه قاچاقی بازی کنیم.
آنزمان پس گردنی هم از پدرت می خوردی؟
- مناصلا تا الان از پدرم کتک نخوردم. از مادرم یک بار توگوشی خوردم اما از پدرم نه.
چه شد پرسپولیسیشدی؟ حتما مثل همه از بچگی عاشق پرسپولیس بودی؟
- منهم مثل همه بچه ها که در کودکی دائما رنگ عوض می کنند، هر روز عاشق یک تیم می شدم.یک روز آبی می شدم، یک روز قرمز.حتی یادم می آید یک مقطعی شاهینی شده بودم ولیوقتی جدی تر فوتبالیست شدم علاقه ام رفت سمت پرسپولیس. البته قبل از سایپا باکشاورز در لیگ آزادگان آقای گل شدم و جالب است که زوج خط حمله من در آن سال بیژنطاهری بود با کلی اختلاف سنی.
یعنیخانواده ات دیگر ایرادی نمی گرفتند؟
- نه،وقتی تیم ملی جوانان دعوت شدم و دانشگاه هم قبول شدم دیگر گیر ندادند.
نشدهبود پول تو جیبی ات را ندهند تا دیگر دنبال فوتبال نباشی؟
- نهدیگه، اینطوری هم نبود. پول توجیبی عجیب و غریبی نمی گرفتیم که بخواهند قطع کنند؛اگر پول تو جیبی نمی گرفتم که نمی توانستم از خانه بیرون بیایم. ما از خانواده ایهستیم که اخلاقی به هم نزدیک هستیم و درک خوبی از یکدیگر داشتیم.
الانکه وارد فاز جدیدی از زندگی شده ای خانواده چه عکس العملی نشان می دهند؟
- آنهادارند شهرت مرا طور دیگری تجربه می کنند. روزی که این کار را قبول کردم به خانوادهام گفتم دارم یک ریسک بزرگ در زندگی ام می کنم، مخصوصا به خواهرم گفتم طبیعتا شایدانتقادات زیادی به من شود؛ شاید از عهده این کار برنیایم؛ شاید یک نفر در شبکهاجتماعی به من فحش بدهند اما نباید ناراحت شوی. البته خدا را صد هزار مرتبه شکر کهچنین اتفاقی نیفتاد؛ چه در بین همکارانم یا دوستان هیچ کسی توهین نکرد. حتی درشبکه های اجتماعی که مردم می توانند بدون آن که اسمی از آنها برده شود هر چه دلشانمی خواهد بنویسند، کسی به من توهین نکرد.
باخواهرت بیشتر مشورت کردی یا با پدر و مادر که تصمی گرفتی در این سریال بازی کنی؟
- خودمتصمیم گرفتم. ریسک این کار آنقدر بزرگ بود که با هیچکس نمی توانستم مشورت کنم. فقطداستان را برای آنها تعریف کردم و کلی خندیدند و مشکلی نبود.
حالافکر می کنی ارزش این ریسک را داشت؟
- پیمان،مهراب و سروش آنقدر کارهای خوب وانجام داده اند که ارزش ریسک کردن را داشت.
پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام
خانوادهبعد از پخش سریال به تو تکه نمی انداختند؟
- اصلا،آنها از خود من نگرانتر بودند.
برگردیمبه دوران حضور در پرسپولیس...
- منزمانی که به پرسپولیس آمدم پروین سرمربی و مدیرعامل پرسپولیس بود و دوران پیکانمعروف مربوط به آن زمانی بود که پرسپولیسی شدم نبود. آن زمان سقف قرارداد باشگاه18 میلیون بود و من 14 میلیون قرارداد بستم. علی پروین گفت تو چون بازیکن ملی هستیباید سقف قرارداد را بگیری اما چون اینجا پرسپولیس است و نمی خواهیم اختلاف در تیمبیفتد به تو کمتر می دهیم.
علی پرویننگفت پیراهن پرسپولیس را می پوشی باید یک چیزی هم اضافه تر بدی؟
- نهنگفت. من قبل از اینکه با پرسپولیس قرارداد ببندم یک خانه در کرج پیش خرید کردهبودم، باید 6 میلیون می دادم. دوست پروین مرا برد دفتر باشگاه تا با علی پروینصحبت کنم. پروین می دانست که این مشکل را دارم، 6 میلیون داد و گفت اگر قراردادبستی از قراردادت کم می کنم و اگر نبستی بعدا پس بده.
اولینبرخورد بات پروین را برایمان بگو.
- مناز اردوی تیم ملی رفتم باشگاه پرسپولیس و پروین همین که مرا داد گفت (پژمان اینقسمت را با ادای پروین برایمان تعریف کرد): «عین بیستاتونو می بینی؛ بند کفش علی پروینهم نمی شین» ولی از اولش هم خیلی دوستانه برخورد کرد. البته به شوخی آن حرف ها رازد. یادم است آن سال من و بهنام ابوالقاسم پور تنها خریدهای پرسپولیس بودیم. البتهسهراب را هم بعد از شموشک گرفتند.
پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام
آنزمان نسبت به هم پستی هایت حسادت هم می کردی؟
- مناول راست بودم و بعد از بازی با استقلال رفتم چپ و خان محمدی آمد راست. ولی نه،حسادت نمی کردم. فوتبال اگر رقابت نباشد که اصلا نباید بازی کرد. من در دوران بچگیهمیشه به این فکر می کردم که همه آدم ها باید یک روز عمل جراحی کنندو خودم رااینگونه مجاب می کردم که تو دختر نیستی پس برای همین شکمم را پاره نمی کنند چونفکر می کردم اگر دختر بودم بالاخره یک روز به خاطر حاملگی باید جراحی می شدم!(خنده)
امابالاخره مینیسک پایم را جراحی کردم! دوتا چیز در زندگی همیشه وجود دارد؛ یکی رقابتاست و دیگری ریسک که اگر نکنی یک آدم عادی و معمولی خواهی ماند. هر چه ریسک بزرگترباشد جوابش و تبعات آن هم بزرگتر است.
چقدردر ریسک هایی که تا حالا کردی موفق بودی؟
- فکرمی کنم 90 درصد ریسک هایی که کرده ام موفق بوده.
مصاحبههای دوران فوتبالی ات با الان متفاوت است. آن زمان جنجالی حرف می زدی.
- منمصاحبه بد زیاد نداشتم و تنها زمان گروه هفت بود که به خاطر پروین علیه غمخوارمصاحبه می کردیم، چون باید جواب گروه مخالف را می دادیم. آن زمان بحث علی پروین ومدرنیسم نبود بلکه بحث علی پروین و پیشکسوت بود. آن مقابل یکسری که از بیرونفوتبال آمده بودند، می خواستند پرسپولیس را بگیرند. خیلی ها بعدا به من گفتند چراتو که تحصیلکرده بودی رفتی پشت علی پروین، بگوویچ آمده بود پرسپولیس نوین را راهبیندازد. در صورتی که آن زمان بحث علی پروین و پیشکسوتان و غمخوار و دار و دسته اشاینطور نبود. بعد هم که چون قرارداد داشتم برگشتم.
راستاست که پروین اینقدر که دیگران برای او قد علم می کنند این کار را نمی کند؟ یا بهعبارت بهتر رفاقت با پروین اتوبان یکطرفه است؟
- والاچون توقع نداشتم کسی پشت من بایستد از پروین هم این انتظار را نداشتم. طبیعتا اینمسائل هست؛ زمانی که دادکان آمد فدراسیون دیگر من به تیم ملی دعوت نشدم و شاید آنزمان پروین می توانست حمایت کند.
یعنیدادکان گفته بود دعوت نشوی؟
- نهاینکه دادکان بگوید، می گویم شاید خط خوردن من مربوط می شد به اختلافات پروین وفدراسیون فوتبال در آن زمان. ولی واقعا توقع نداشتم پروین برای ما رو زمین بزند.
پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام
چه شد پژمانجمشیدی ناگهان از فوتبال کنار رفت؟
- منصبر کردم پیشنهاد لیگ برتری داشته باشم. یک سال وقفه افتاد و پیشنهادات خیلی کمشد. بعد به این نتیجه رسیدم لیگ یک و دو هم بازی نکنم. با خودم گفتم تو که از پژمانجمشیدی که الان هستی نه بالاتر می روی نه پایین تر. نخواستم به خاطر 60، 70 میلیونبازی کنم، نه اینکه خیلی پولدار باشم، ترجیح دادم دیگه بازی نکنم. البته قبولندارم ناگهانی کنار رفتم؛ همه اینطوری هستند. مگر انصاریان و کاویانپور یا مجاهد وهمدوره های ما الان کجا هستند؟
البتهمجاهد دوباره برگشته و دارد بازی می کند.
- شنیدمخیلی خوشحال شدم. من حتی زمانی که در فولاد بودم می توانید از جلالی بپرسید خواستممجاهد جای من بازی کند اما جلالی قبول نکرد. مجاهد خذیراوی به اعتقاد من جزواسطوره های فن تاریخ فوتبال ایران است.
قبولداری خیلی سردرگم یا اصطلاحا شلخته بازی می کردی؟
- قبولندارم؛ من تکنیکی بودم و تاکتیک پذیر. بازیکنی بودم که خیلی دیده نمی شدم، مخصوصازمانآقای پروین که سمت چپ خودمرا فدا می کردم تا تیم نتیجه بگیرد. به خاطر پروین وپرسپولیس برخلاف میل خودم در کارهای دفاعی بیشتر شرکت می کردم.
زیرآب پژمانجمشیدی را آن زمان هم پستی هایش می زدند؟
- منهم مثل بقیه، خیلی فرق نمی کرد؛ اینکه حالا چونس ر زبان ها افتاده ام بیایم بگویم آنزمان نگذاشتند یا زیرآب مرا زدند و ... مثل بقیه، ما در یک بستر همه مان رشد کردهبودیم، حالا یک سری یا زرنگ تر بودند و دوستان مطبوعاتی داشتند بیشتر دیده می شدندیا بازیکن بهتری بودند. من از زندگی ورزشی ام راضی بودم.
پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام
آنزمان هم بودند بازیکنانی که به روزنامه ها پول بدهند تا مطرح شوند؟
- منچیزی ندیدم واقعا؛ ولی به من چنین پیشنهادی نشد اما اینکه از طریق واسطه بگویند یکیمشکل دارد، کمک کنید، یکی دو بار شنیدم.
یعنی پیشنهادینشد اگر می خواهی تیم ملی باشی باید پول بدهی؟
- ببینید؛مثل هنر است، پول هم دادی اگر ضعیف باشی زود کنار می روی. این بحث هزینه کردن توسطبازیکن یک بحث اشتباه است. یک بازیکن بچه تهران که 20 سال سن بیشتر ندارد وقتی یکخبرنگار با قدمت 20 سال کار به او می گوید باید پول بدهی خب معلوم است آن پول راکارت به کارت می کند، چون متوجه استاگر هزینه نکند محو می شود. این طبیعی است. بهاعتقاد من فوتبالیست مقصر نیست و خبرنگار هم درصد بسیار کمی مقصر است؛ مقصر اصلیدولت است که نمی آید در این بخش سرمایه گذاری کند. خبرنگار وقتی دررفاه باشد آنوقت می توان آدم مریض را پیدا کرد. وقتی 80 درصد شاید هم بیشتر در جامعه خبرنگاریبرای گذران زندگی دچار مشکل هستندو با سیلی صورتشان را سرخ نگه می دارند، آن 5درصد یا 10 درصد هم می روند دنبال این مسائل. پیش خودشان می گویند چرا اینقدراختلاف؟ ما این همه بنویسیم آنها گنده شوند؟
خیلیها هم از اینکه پول نداده اند تا مطرح شوند الان ناراحت هستند.
- چراراه دور برویم؛ خود من اگر به همان شرایط قبلی برگردم شاید این کار را بکنم و پولبدهم تا مطرح شوم. اگر آم زمان هزینه می کردم شاید عمر فوتبالی ام بیشتر می شد. نهتنها در فوتبال، بلکه شما یک کارمند ساده هم که باشید معتقدم 50 درصد زندگیتبلیغات است. می خواهم بگویم اگر این مسائل روی اصول باشد همه چیز روی روال انجاممی شود و دیگر موضوعاتی که الان مطرح است به وجود نمی آید. خیلی دوست ندارم درخصوصاین مسائل صحبت کنیم و اگر می شود از این بحث خارج شویم. در تمام دنیا خبر ومصاحبه را می خرند و می فروشند.
حالامی خواهیم در مورد شخصیت پژمان صحبت کنیم؛ زمان بازیگری هم طنز بودی؟
- منبا آدم هایی که خیلی با آنها خوب هستم، شوخی می کنم اما با آدم هایی که نمی شناسمیا صمیمی نیستم جدی برخورد می کنم و همه تعجب می کنندکه این آدم چطور طنز است.البته بیشتر دوست دارم در بحث های جدی شرکت کنم تا شوخی. نگاه من به همه چیز طنزاست اما دو شخصیتی هستم.
دردورانی که فوتبال بازی می کردی سردسته این کارها بودی؟
- بله؛در اردوی تیم ملی یک گروهی بودیم که همیشه با هم بودیم اما به طور کلی فوتبالیستبامزه زیاد داریم.
باندبودید؟
- نه،باند نبودیم. یک گروه بودیم که بیشتر شوخی هایمان با هم بود؛ حامد کاویانپور، علینیکبخت، مهرداد میناوند، جواد نکونام و من، چون اختلاف سنی مان زیاد نبود واقعابهترین روزهای زندگی من در اردوهای تیم ملی بود.
(دراین لحظه فرشاد عباسی خاطره ای از پژمان و علی کریمی تعریف می کند که یک روز از کمپتیم ملی اردوی جوانان بیرون می آمدند که دیدند دوتا جوان ساک روی دوش به سمت جادهکرج می دوند. آنها را سوار می کنند. همکار فرشاد عباسی به کریمی می گوید شما روزیمعروف ترین بازین ایران می شوی و با ماشین خودت رفت و آمد می کنی که کریمی می گویدما کجا ماشین کجا؟! که با این خاطره پژمانآنروزها را به خاطر می آورد که در میدانکرج با علی کریمی قرار می گذاشتند و با مینی بوس به تهران می آمدند...)
پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام
به علیکریمی نمی خورد اهل طنز هم باشد!
- چرااتفاقا علی خیلی بامزه است و وقتی با هم هستیم خیلی خوش می گذرد. من آن روزهای تیمملی را هیچ وقت فراموش نمی کنم، افتخاراتش به کنار اما ما از برادر به هم نزدیکتربودیم.
کلا ازهمان زمان خوش صحبت بودی؟
- بله،با برخی خبرنگاران خوب بودم و چون روابط عمومی خوبی داشتم می گفتند می خواهد مطرحشود. خاطرات بد مطبوعاتی آ« زمان قسمتی اش با خود شما بود اما چه خوب نوشتی چه بد،از من پژمان جمشیدی ساختی. همه این اتفاقات آینده را می سازد. شاید فوتبالیست دیگهای بود، جواب سلامت را هم نمی داد اما من معتقدم تو از من پژمان جمشیدی ساختی وباعث شدی آدم مقاومی شوم که بتوانم اینطور جرأت کنم با خودم شوخی کنم. نه اینکهالان جلوی خودت بگویم یا فکر کنی به تو نیاز دارم، این یک واقعیت است و دیدی کهخواستم همین امروز با هم مصاحبه کنیم.
مثلاینکه خیلی از من ناراحتی؟
- نه؛آن زمان هم همین حرف را می زدند که پژمان دوست دارد مصاحبه کند، در صورتی که من میخواستم به خبرنگاران احترام بگذارم. می دیدم خبرنگاران جلوی من به فلان ورزشکارانزنگ می زدند، آنها جواب نمی دادند و خبرنگاران تحقیر می شدند.
دراردوی تیم ملی چه کسی را بیشتر مسخره می کردید؟
- همههمدیگر را مسخره می کردیم. مهرداد همه را مسخره می کرد و ما مهر داد را اما بهترینهای مسخره کردن من و حامد بودیم. من به شخصه حامد را بامزه ترین فوتبالیست تاریخایران می دانم.
چرا ازحامد در سریال پژمان استفاده نکردید؟
- چندسالی است از حامد خبر ندارم اما آن طنزی که من و تو بشینیم و با یکدیگر بخندیم باطنزی که جلوی دوربین می رود متفاوت است. مثلا علی موسوی جزو بامزه ترین هاست اماالان بهروز دیده شده، برای همین خیلی متفاوت است.
یادماست آن دوران پروین هم یکی از سوژه ها بود.
- بله،طبیعتا اینطوری بودکه طرز صحبت کردن علی آقا را دور هم که جمع می شدیم مسخره میکردیم. الان هم که خودم مربی شده ام بازیکنان پشت سرم اگر لباس خاصی بپوشم یا درحرف زدن سوتی بدهم مسخره ام می کنند.
خدادادمی گفت طنز ما فوتبالیست ها قابل نمایش نیست.
- درستگفته؛ برای همین است که پیمان قاسم خانی کارهایش بالای دو میلیارد می فروشد و یادر تلویزین مخاطب زیادی جلب می کند. واقعا کار کردن طنز در ایران سخت است.
به نظرمی آید تازه متوجه سختی کار طنز شده ای؟
- کارما خیلی سخت بود. این که مردم پژمان جمشیدی این سریال را قبول کنند یا پژمانجمشیدی اخمو با این صورت استخوانی که همیشه جدی است واقعا سخت بود. جدا از بازیکردن من، بازی گرفتن سروش صحت از من و متن های خوب پیمان و مهراب بود.
پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام
فکر میکردی این همه مخاطب جذب این مجموعه شوند؟
- باورمنمی شد. واقعا مردم به من لطف داشتند.
درمورد تو می گویند آنقدر رفت و آمد کردی با این هنرپیشه ها تا بالاخره بازی کردی.
- حالااین حرف ها را می زنند؛ اصلا من آدم و رفتم بقیه اش چی؟ نمی خواهم بگویم بازی خوبیکردم اما چه متنی بود؟ متنی که همه اش شوخی با من بود. نیامدند بگویند پژمانجمشیدی اسطوره است یا شاهکار. بعد هم اینکه درست است، من شانس داشتم که آنهادوستان من بودند.
از چهسالی با آنها دوست شدی؟
- فکرکنم از سال 80 به بعد.
ایدهاین سریال از کجا آمد؟
- منخودم اتفاقاتی که برایم رخ داد را برای آنها تعریف می کردم و پیمان می گفت همیناتفاقات را برای خودت بنویس داشته باشی. ماجرای بانک را در مصاحبه های قبلی همگفته ام که این اواخر چک ام برگشت خورد چون مرا نمی شناختند؛ این مسائل مربوط به 3سال پیش بود.
پس طرحاین مجموعه طنز مربوط به گذشته بود؟
- منکل ماجرا را برای شما تعریف می کنم. شاید جواب سوال های بعدی تان در صحبت های منباشد. من عاشق نوشتن هستم. پیمان بعد از سه سال زنگ زد به من گفت رفتیم تلویزیونسه تا طرح دادیم، عاشق طرح فوتبالیست شدند، چون آن زمان اسم مجموعه پژمان نبود.قبول کردمو گفتم هر کمکی از من بخواهید در خدمت هستم. حتی شوخی من و پیمان اینبود؛ بنویسید طرح از پژمان جمشیدی ... پیمان هم می گفت این طرح ار می دزدم و اسمترا هم نمی زنم. گذشت و بعد از دو هفته زنگ زد و گفت: این طرح حال نمی ده با هنرپیشهکار کرد، باید یک فوتبالیست نقش اصلی را بازی کند؛ اگر نشد نمی نویسم و بهتلویزیون هم می گویم انجامش نمی دهیم. بعد جلسه گذاشتیم چه کسی این نقش را بازیکند و به این نتیجه رسیدند که من بازی کنم. آخه من سر سریال شب های بربره هم گریمشدم اما فرار کردم. پیمان گفت به من اعتماد کن و گفتم تو هوای مرا داری و قرار شداستارت بزنیم.
پیماندرخصوص شخصیت پژمان هم با تو صحبت کرد؟
- پیمانگفت از شوخی ناراحت نمی شوی؟ گفتم نه. دوباره گفت خیلی شوخی است و یک جور خودزنیاست...
فکر میکنی شوخی بود یا یک جور هجویه حساب می آید یا دست انداختن؟
پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام
- اصلادست انداغختن نیست و اکثریت کار واقعیت است که اغراق آمیز خودش را به مردم نشان میداد. دیروز یکی به من همین حرف را زد اما اصلا قبول ندارم هجو است و بیشتر یک طنزرئال است. کارنامه این گروه مشخص است. البته برای اینکه یکداستان کمدی خوب از کاردربیاید باید اغراق کرد.
میگویند با قبول این نقش خودت را له کردی برای اینکه دوباره دیده شوی.
- اصلاقبول ندارم. پس چرا برخورد مردم فوق العاده است. کجا خودم را له کردم که متوجه نمیشوم. 75 درصد مردم حتی پایین مطالبی که نقد شده ام به من ابراز لطف کرده اند. مردمبیشتر از آن که ارزشش را داشته باشم به من لطف کردند. 95 درصد مردم می گویند منخودم را در دل آنها جا کردم. مردم خیلی شعور دارند و تشخیص می دهند که خودم را لهکرده ام یا نه.
به نظرمی رسد از دوران بازیگری بیشتر معروف شده ایت.
- بله؛مخاطب تلویزیون وحشتناک است. من همیشه بحث می کردم چه قشری معروف تر است و حالامتوجه شده ام هنرپیشه هایی که در سریال های پربیننده بازی می کنند. اولش فکر نمیکردم اینقدر مخاطب داشته باشد.
پشیماننیستی که یک جور خودزنی کردی؟
- ازروز اول که مقابل دوربین سروش رفتم تا الان که با شما صحبت می کنم یک ثانیه هم پشیماننیست. با کمال میل با خودم شوخی کردم. آن آدم هایی که می گویند خودش را له کردنظرشان را می گویند اما با نظر من 360 درجه (خنده) فرق دارد.
خیلیها مصاحبه کردند که ما قبول نکردیم در این سریال بازی کنیم.
- درمورد شخص خاصی صحبت نمی کنم اما طرح داستان را داشتیم، متن هر قسمت را داغ داغ شب پیمانو مهراب می نوشتند و فردا می رفتیم جلوی دوربین. کسی از فیلمنامه خبر نداشت. تنهابه شاهرودی زنگ زدم و گفت توانایی بازی در تلویزیون را ندارم ولی بقیه آدم هایی کهزنگ زدیم آمدند.
نقدهارا می خوانی؟
- بله،بر دیده منت. اما جایگاه سریال مشخص است. حتی دو سه تا از بچه های فوتبالی هم کهنقد کرده بودند زنگ زدند و گفتند فقط در مورد دو سه سکانسش نقد داشتند و من همبرای آنها توضیح دادم. این را همه می دانند که هیچ فوتبالیستی با گوسفند جایینرفته است. ما براساس اتفاقات فوتبالی متن را ننوشتیم و حتی پیمان جونبچه اش راقسم می خورد که من اصلا قسمت ختم را نمی دانستم که در فوتبال وجود دارد و همینطورینوشتم. ما فقط با پیمان جمشیدی کم سواد و بی هوش شوخی می کنیم نه کس دیگری. اگر درمورد بازیکنی هم حرف زدیم در راستای کوچک کردن پژمان و بزرگ کردن آنهاست و به جرأتمی گویم ما هر چه در مورد فوتبال طنز بسازیم به یکی برمی خورد. اصلا بحث ما کاملااجتماعی است. مهراب حرف خوبی می زند و می گوید هم آنهایی که می گویند این مسائلنیست اشتباه می کنند و هم آنهایی که می گویند مگه نیست، در صورتی که بحث ما یک طنزاجتماعی است.
در اینمجموعه به رسانه های ورزشی هم زده اید؟
- گفتمکه اصلا اینگونه نیست. آنجایی که می گوید کریم انصاری فرد پول داده مصاحبه اش چاپشود، خب معلوم است یک آدم 36 ساله نباید مصاحبه اش به اندازه یک بازیکن جوان کارشود.این در اصل بالا بردن خبرنگاران است و نشان می دهد کسانی که این حرف را میزنند کم هوش هستند. یا آنجایی که به رئیس بانک می گویدامان از مافیای فوتبال، درصورتی که مافیای فوتبال چه کار به بازیکن 36 ساله دارند.
از اولقرار بود با سروش صحت کار کنی؟
- نهاما خوشحال شدم با سروش کار کردم چون از قبل هم دوست بودیم. آن زمان که دنبالکارگردان می گشتند احتمالا در گزینه های آنها سروش، سعید آقاخانی و عطاران بودندکهس روش قبول کرد. یکی از شانس های من این بود که سروش کارگردان کار بود،بازیگرانی هم که آمدند از دوستان چند ساله من بودند؛ قرار بود پروسرخ جای سام بازیکند و حتی دورخوانی هم تمرین کردیم اما نشد. او هر شب به من اس ام اس می دهدت درحالی که دوستی ما در حد سلام و علیک بود. سام هم که دوست 10 ساله من است و خیلی باهم راحت بودیم.
مافیایفوتبال در هنر هم هست؟ مثلا به خاطر آن مافیا الان اینجا هستی؟
- مافیانه؛ دوستی من با مهراب و پیمان باعث شد این طرح نوشته شود. شاید اگر من با آنهادوست نبودماین طرح بازگو نمی شد. اصلا قرار نبود من بازی کنم. پیمان الان هم می گهتو نباید بگی به تو اعتماد مکردیم بلکه دم تو گرم که قبول کردی با ما کار کنی واین نقش را بازی کردی.
انصاریانگفت قبول نکرده بازی کند.
- مناسم نمی برم اما به هر کسی گفتیم جز شاهرودی قبول کرد بازی کند. حتی مهراب دوستداشت مهدوی کیا بازی کند و مهدی هم سر صحنه آمد همان صحنه خاکسپاری پشت صحنه بودولی گفت چون تازه از فوتبال خداحافظی کرده هنوز گیج و منگ است. در زندگی ورزشی یکجوری رفتار کردم که به هر کس گفتم منت گذاشت و آمد و از علی کریمی هم نخواستیم.
باز همحاضر هستی از این ریسک ها بکنی؟
- مندوتا ریسک کردم؛ اول اینکه رفتم جلوی دوربین و خودزنی و دوم وقتی مخاطب را دیدمباورم نمی شد. اگر کار نمی گرفت چه هجمه ای به من وارد می شد!
پژمان جمشیدی: خودزنی کرده ام
اماتابوی شوخی با چهره های مطرح را شکستی.
- اصلاچرا نباید اینطوری باشد؟! چرا نباید اجازه داشته باشیم با آدم های معروف شوخیکنیم؟! باید این تابو شکست شود. چرا نباید با سیاسیون شوخی کرد؟!
فکر میکنی کدام چهره سیاسی برای طنز مناسب است؟
- منمی گویم این خاصیت کشورهای بافرهنگ و مدرن است. کاریکاتور می کشند، شخصیت عروسکیدرست می کنند.
قراردادتبرای این سریال چقدر است؟
- منکمترین قرارداد را داشتم و حق من کمترین بود، با اینکه اسم من روی سریال بود.راستی این را هم در مورد اسم بگویم روزی که تبلیغات آن پخش شد شایعه را شنیدم کهببین چه کار کرده که اسمش را روی سریال گذاشته اند. وقتی پخش شد گفتند تو چطوراجازه دادی اسمت را روی این سریال بگذارند. من قرارداد سفید امضا کردم و توقع پولنداشتم و ماهی 5 میلیون گرفتم و 4 ماه سر کار بودیم و تقریبا نزدیک به قرارداداولم به پرسپولیس بود و امیدوارم به میلیارد برسم در هنرپیشگی.
چه شدبهروز قبول کرد در این مجموعه بازی کند؟
- خودمبه بهروز زنگ زدم برای دین فوتبال آمده بود که دیدند خوب است. مهراب گفت برای نقشبعدی هم که رقیب من است بازی کند. البته من محمد نوازی را پیشنهاد دادم اما پیمانگفت جواب داده و چون بازی دارد سر خاک و خانه درخشان، دیگر قرار شد بازی کند وفراتر از انتظار بود.
اگرقرار باشد پیمان قاسم خانی را با یک فوتبالیست مقایسه کنی با کی مقایسه می کنی؟
- باخداداد عزیزی مقایسه می کنم. او خداداد نویسنده های طنز است. پیمان به یک برندتبدیل شده است و خیلی از هنرپیشه های مطرح وقتی می شنوند کار را پیمان نوشته، دیگرفیلمنامه را نمی خوانند.